خلاصة:
ژئوپلیتیک بهعنوان تحلیل علمی عوامل جغرافیایی حاکم بر روابط بینالملل و هدایتکنندۀ تعاملات سیاسی، رهیافتی است قدرتمحور و برآمده از سنت واقعگرایی در روابط بینالملل. ژئوپلیتیک بهدنبال بررسی این موضوع است که چگونه جغرافیا و متغیرهای آن از جمله سرزمین، جمعیت، موقعیت راهبردی، منابع و... هم بهعنوان عامل تأثیرگذار بر رفتار کشورها و هم بهعنوان صحنۀ عملیات راهبردی، بر روابط بین دولتها و تلاش برای کسب قدرت و برتری بر دیگران مؤثرند و میتوانند یاریبخش یا محدودکنندۀ بازیگران برای دستیابی به اهدافشان باشند. بدین لحاظ، پژوهش حاضر با شیوۀ توصیفیتحلیلی سعی در کالبدشکافی نظری در مطالعات ژئوپلیتیک از منظر مکتب ژئوپلیتیک آمریکایی و درک واقعی از مفاهیم آن با تأکید بر تعامل میان زمینههای جغرافیایی و نیروهای ژرف و بنیادین قدرت، اقتصاد و فرهنگ مطرح در شبکۀ ژئوپلیتیک منطقهای در ساخت نوین بینالمللی دارد. هدف آن نیز نشاندادن کاربست نظریههای مکتب ژئوپلیتیک آمریکایی در شکلگیری شبکۀ ژئوپلیتیک منطقهای ساخت نوین نظام بینالملل است.
Geopolitics as scientific analysis of geographical factors governing international relations and the power-driven approach derived from the tradition of realism in international relations. This is how the geography and geopolitics to examine variables such as land، population، strategic location، resources، etc.، as well as the factors influencing the behavior of countries as well as strategic theater of operations، the effective inter-state relations. As such، this study is descriptive and analytical approach to the autopsy Theoretical on geopolitical studies from the perspective of American geopolitical school and a real understanding of its concepts، and aims to demonstrate the application of the theories of American geopolitical school، geopolitical regional network construction on the formation of a new international system.
ملخص الجهاز:
به طورکلی این مناطق بر اساس چنین منطقی شکل خواهند گرفت که هژمون با این واقعیت رو به روست که برای مدیریت مجموعۀ امنیتی بزرگ یعنی کل گستره سیستم چه اقداماتی را باید انجام دهد؟ (اقدامات نظم بخشی ) آیا این اقدامات را می تواند برای کل گستره به صورت یکسان به کار ببرد؟ چه کسی باید این اقدامات را انجام دهد؟ آیا خود به تنهایی قادر به اقدام نظم ساز در تمامی گستره ها خواهد بود و می تواند کارگزاران خاصی را با توجه به گستره های متمایز جغرافیایی مشخص کند؟ این کارگزار مجاز به انجام چه اقدامی است ؟ و چرا؟ ( ,Harkavy ٩٧٢-٩٤١ :١٩٩٩) سرانجام اینکه در گفتمان نوین ، نوع تعریف هژمون (آمریکا) از مناطق ژئوپلیتیک علاوه بر معیارهای سنتی بر چهار محور اساسی نیز مبتنی است : - ژئوپلیتیک مبتنی بر تفاوت و تمایز فرهنگی (حوزه ژئوکالچری )؛ - ژئوپلیتیک مبتنی بر جهان گرایی و ابرقدرتی هژمونیک ؛ - ژئوپلیتیک مبتنی بر کثرت گرایی قدرت ؛ - ژئوپلیتیک مبتنی بر منطقه گرایی هژمونیک و یا شکل گیری بلوکهای نوین .