ملخص الجهاز:
سومین معنای تجربه، قیاسیست که یکی از مقدمات آن، از «تجربه» به معنای دوم یا همان استقرا، «مشاهدهی چندباره و گوناگون»، بدست میآید و مقدمهی دیگرش، کبرای «مشهور» (و پنهان: خفی ) «الاتفاقی لایکون دائمیا ولاأکثریا» است.
مقدمهی نخست این «تجربه»، اثبات «همیشگی» (دائمی) یا «بیشتری» (اکثری) بودن «وصف»ی برای «طبیعت» یا «ذات»ی با مشاهدهی چندباره و گوناگون افراد آن طبیعت است.
با دقت در نمونههای آشکار و نامآشنای «تجربهنگاری»، بهنظر، «تجربه» در آن، به معنای نخست است زیرا تجربههای نگاشتهشده، هر یک، چونان «خاطره»ای بیتکرار (نه تکرارناشدنی!)ست که گاه، نوشتن آن تجربههای «متفرد» (و متشخص) را «خاطرهنویسی» که میان مردم، پرکاربردست و در کتابهای «روش تحقیق» نیز از آن نامبرده شده، گویند؛ ولی باید بررسید: «آیا میتوان «تجربهنگاری» را با کاربردهای دوم و سوم تجربه نیز تعریف کرد!؟»؛ زیرا تجربه در کاربرد نخست، به تنهایی، چندان کارا و سودمند نیست و حتی شاید بتوان گفت: بطور عقلائی، چندان «حجت» نیست و حتی بیشتر، کارکرد «هیجان»ی دارد!