ملخص الجهاز:
"اگر بشکست اندر بزم مستان ساغر مینا سر ساقی سلامت دولت پیر مغان بر جا یکی دیگر از فرزندان او خورشید کلاه خانم ملقب بشمس الدوله بود که تاریخ ازدواج او تفصیلی شیرین دارد: پس از آنکه حاجی محمد حسینخان صدر اصفهانی علیرغم مخالفت رؤسای بزرگ قاجاریه سلطان بیگم عصمة الدوله دختر فتحعلیشاه را برای ابراهیم خان فرزند خود خواستگاری نمود و راه ازدواج بزرگان غیر قاجاریه با دختر پادشاه مفتوح شد عبد الله خان امیر الدوله اصفهانی هم درصدد برآمد دختر عزیزترین زوجات فتحعلیشاه را برای فرزندش علیمحمد خان خواستگار شود اما از آنجا که مشارالیه در نقارها و اختلافات حسینعلی میرزا فرمانفرما حکمران شیراز که سلطان محمد میرزا سیف الدوله حاکم اصفهان طوری عمل کرده بود که تاج الدوله از او دلگیر بود منظور امین الدوله حاصل نمیشد لاجرم شاه باو اطلاع داد که«تاج الدوله مایل بازدواج دختر خود با پسر تو نیست و بهتر آنست که یکی دیگر از دختران مرا انتخاب نمائی»امین الدوله عرض کرد«مقصود خانه زاد آن بود که بمناسبت همشهری بودن با تاج الدوله باین مصاهرت سرافرازی حاصل شود، اکنون که ایشان تمایلی ندارند اینغلام نیز از شرافت پیوند با دودمان سلطنتی چشم میپوشد»فتحعلیشاه دچار محظور گردید، نه میتوانست خلاف میل تاج الدوله رفتار نماید و نه میل بود که امین الدوله دلتنگ بماند پس خیلی اندیشید و روزی بوسیله میرزا یوسف پیشخدمت، علی محمد خان پسر امین الدوله را بحضور خوانده فرمود«برو منزل آغا مبارک خواجه تاج الدوله بنشین تا بگویم چه باید کرد»مشار الیه بفرموده عمل کرد ساعتی بعد شاه از داخل عمارت مخصوص تاج الدوله بوسیله آغا مبارک او را احضار نمود علی محمد خان با وحشتی تمام بحرم همایونی داخل شد فتحعلیشاه دست در کمر او انداخته بسوی ساختمان اصلی روان شد در آنجا بآو از رسا گفت«تاج الدوله بیا بیا بیا هولاکو پسر شجاع السلطنه را ببین و ببین فرزند زادگان من ما شاء الله چه زود بزرگ میشوند»تاج الدوله سر تا پا غرق جواهر باستقبال آمده با او مهربانی نمود و همگی باطاقی بسیار مجلل وارد شدند که تشکها و پشتیهای مرصع و چراغها و مجمرهای گوهرنشان آن چشم را خیره میکرد."