خلاصة:
شناخت شیوه های زندگی انسان شهری یا انسان در شهر، موضوعی است که در دهه های اخیر بدان توجه شده و پژوهش های انجام گرفته فارغ از خاستگاه فکری و ایدئولوژیکی خود، به واکاوی و جستجو در این مفهوم و بازتولید مفاهیم و انگاره های مرتبط با آن پرداخته اند. در این میان آن چه بیش وکم بر آن توافق شده، تبلور جلوه های مدنی حیات انسان در فضای عمومی است. و بدین سبب حیات شهری در گروی وجود و رونق فضاهای عمومی معنا می یابد و کیفیت این فضاها به عنوان معیار کیفیت زندگی شهری به طور به عنوان معیار تکوین مفهوم « خودانگیخته » عام و در شهرهای شهر به طور خاص، مد نظر قرار گرفته است. این نوشتار سعی بر آن دارد تا با شناسایی و مقایسة تطبیقی فضاهای عمومی در سه شهر ورامین، قرچک، و اسلامشهر، در گام نخست مفاهیم عام فضا یا « فلسفة سیاسی اجتماعی » عرصة عمومی را بر مبنای دو رویکرد به گونه ای موجز واکاوی کند و « برنامه ریزی و طراحی شهری » و در گام بعدی با عطف به ویژگی های عیان و مستتر در نمونه های پژوهش شده، انگارة فضای عمومی را در چهارچوب سه گونة اصلی و یک گونة فرعی بررسی و تحلیل کند. تحلیل کلی یافته های پژوهش بر مبنای شباهت ها و تفاوت های فضای عمومی در این سه شهر در قالب سه معیار کالبدی، عملکردی، و اجتماعی نشان از آن دارند که در هر سه شهر گونه های بسیار شاخص و متفاوتی از فضاهای شهری و عرصه های عمومی تکوین یافته که ویژگی های آنان در ارتباط با علل و نحوة شکل گیری سه شهر بسیار معنادار است؛ ورامین شکل دهندة مراجع ذهنی پرقدرت و فضاهای عمومی باهویت و معنادار، قرچک در آغاز پویشی برای به دست آوردن هویت شهری و فضاهای مرتبط با آن، و اسلام شهر به سرعت در حال تولید فضاهای شهری و مراجع نمود جلوه های حیات مدنی است.