خلاصة:
هدف نگارش این مقاله، بررسی آسیبهای نظام آموزشی حوزه علمیه قم به لحاظ محتوا، متون و روش با تکیه بر نظرات مقام معظم رهبری و صاحب نظران حوزه علمیه بود.
روش
روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و مطالعه اسنادی است. در این پژوهش مجموعه سخنرانی ها و ارشادات مقام معظم رهبری برای فضلا و اساتید بین سالهای 1369 تا 1394، همچنین مصاحبه های صاحب نظران و منابع آماری (در حد توان این تحقیق) و نیز مطالعه محدود میدانی، با تولید اطلاعات آماری و استفاده از برخی آثار مکتوب در این زمینه، بررسی و تحلیل شده است.
یافته ها
در پژوهش حاضر، « ناکارامدی نظام آموزشی حوزه علمیه، ضعف عملکرد متولیان و مدیران حوزه علمیه، ضعف کتب درسی، به روز نبودن کتب و نظام آموزشی، غفلت از روش های ارزشمند سنتی، ضعف نظام مباحثه» به عنوان موانع و آسیبهای نظام آموزشی حوزه شناسایی شدند.
نتیجه گیری
تحقق و تعالی حوزه علمیه کارامد، نیازمند شناخت عمیق و بررسی آسیبهای این نهاد مقدس است که بررسی آسیبهای آموزشی حوزه علمیه اهمیت دو چندان دارد. این در حالی است که دشمنان اسلام علاوه بر تلاش برای ناکارامد جلوه دادن حوزه علمیه، آن را به حساب ناکارامدی دین و مکتب اهل بیت می گذارند. همچنین، حوزه با انبوهی از نیاز های جهانی مواجه است. از این رو، به فرمایش مقام معظم رهبری که: « هر طلبه ای که در هر گوشه ای از این دنیای بزرگ خودش را وامدار اینجا- حوزه- می داند… باید به این موضوع فکر کند» (13/9/1374) ، ضرورت دارد اساتید و مدیریت حوزه علمیه، عزم جدی در بهبود نظام آموزشی داشته باشند.
ملخص الجهاز:
در این پژوهش مجموعه سخنرانیها و ارشادات مقام معظم رهبری برای فضلا و اساتید بین سالهای ١٣٦٩ تا ١٣٩٤، همچنین مصاحبه های صاحب نظران و منابع آماری (در حد توان این تحقیق ) و نیز مطالعۀ محدود میدانی، با تولید اطلاعات آماری و استفاده از برخی آثار مکتوب در این زمینه ، بررسی و تحلیل شده است .
ولی در ٢٠٠ سال گذشته به عللی نظیر سیطرة اخباریگری،١ سیطرة جریان متجمد سنتی، نگاه بدبینانه به دانشهای غیر دینی به بهانۀ مبارزه با تجدد(رشاد، ١٣٩٦: ٩٥)، وابستگی مالی حوزههای علمیه ، ورود فناوری غرب به شرق و کشورهای اسلامی و به وجود آمدن نیازهای جدید، فشارهای زیاد به روحانیت شیعه از طرف حاکمان مستبد و رواج تفکر جدایی دین از سیاست (ایزدی، ١٣٩٢: ٢٠٠-١٨١)، دسیسه های استعمار و جنگهای جهانی اول و دوم و ناکام ماندن مشروطیت (درخشه ، ١٣٨٥: ١١٢)، نبود ارتباطات بین المللی با جهان خارج و...
مراکز علمی جهان اهل سنت و تعصبهای قومی و مذهبی در بین برخی از حوزویان، حوزه را از متن جامعه و نیازهای آن منزوی کرد که رهاورد تلخ این انزوا در قالبهای ذیل خودنمایی کرد: هجوم سیل آسای مکاتب فکری بشری به جهان اسلام و ایجاد شبهات و تردیدها در کارامدی اسلام، فردی شدن فقه (ایزدی، ١٣٩٢: ١٨١، ٢٠٠) و عدم حرکت در متن اندیشه ها، بیتوجهی به علوم انسانی، نداشتن ارتباط با کلیت و عینیت جامعه و نداشتن مسئولیت فراگیر و در نهایت ، حوزه نتوانست به وظایف ذاتی خود عمل کند.