خلاصة:
محوریت نظریه «ولایت فقیه» در انقلاب اسلامی، این موضوع را در منظر اندیشهورزیِ پژوهشگران مختلف قرار داده است. بسیاری از متفکران معاصر و غیرمسلمان با رویکردهای بروندینی به دنبال فهم موضوع برآمدهاند و تبیینهای اندیشمندان اسلامی هم عمدتاً بر پایه فقه سیاسی است؛ در حالی که به شهادت تاریخ اندیشه سیاسی، ولایت فقیه موضوع مطالعه و دغدغه بسیاری از متکلمان و فیلسوفان شیعی هم بوده است. فقیهان بزرگ گذشته ابتدا با تبیین جایگاه اعتقادی و کلامی ولایت فقیه به سراغ تبیینهای اجتهادی موضوع برآمدهاند. آنها با اثبات مشروعیت الهی آن به مثابه «فعل الله» که از قِبل امامان معصوم(ع) بیان شده بود، به سراغ حکم تکلیفی و فقهی آن رفتهاند. فلسفه سیاسی فارابی نمیتوانست در خصوص جایگاه رئیس سنت در استمرار مدینه فاضله نبوی و علوی بیطرف بماند. تلاقی استکمالی سه دانش بر موضوع واحد، رویکرد بدیعی است که نوشتار حاضر مدعی آن است.
ملخص الجهاز:
بسـياري از متفکـران معاصـر و غيرمسـلمان بـا رويکردهاي برون ديني به دنبال فهم موضوع برآمده اند و تبيين هاي انديشمندان اسلامي هـم عمدتا بر پايه فقه سياسي است ؛ در حالي که به شهادت تاريخ انديشه سياسي، ولايت فقيه موضوع مطالعه و دغدغه بسياري از متکلمان و فيلسوفان شيعي هـم بـوده اسـت .
مع الوصف برخي از فقيهان به رغم اعتقاد کلامي فوق ، به دليل تمرکز بر منابع نقلي و با ملاحظه نارساييهاي موجود در روايات ، دچار ابهام هايي در باب نيابت سياسـي بودنـد و پيوسته اين پرسش در ذهن آنها وجود داشت که : با عدم دسترسي بـه معصـوم ، مرجعيـت سياسي جامعه چه سرنوشتي پيدا ميکند؟ آيا رهبري در عصر غيبت ، تعطيل پـذير اسـت و کليه شئون و اختيارات آن در اين دوران متوقف ميشود يا شيعيان همانند ساير مسلمانان بايد در برابر هر دولتي که قدرت را به دست گرفت ، تسليم باشند و همه اختيارات رهبـري را متعلق به آنها بدانند و يا اشخاص خاص عهده دار مسئوليت هاي اجتماعي شوند و بـدون تعطيل و توقف ، به نيازهاي جامعه رسيدگي کنند؟ (امام خميني: ١٣٧٥).
نظم سياسي مطلوب فارابي هنگامي است که رهبري جامعه در دسـت رئـيس اول يا رئيس مماثل باشد و در صورت فقدان آن دو، ضرورت ادامه حيات اجتماعي و حفظ آيين و شريعت رئيس اول اقتضا مي کند نظام سياسي بدون رهبري رها نشود و چون هـر کسي هم نمي تواند اين مسئوليت را به عهده بگيرد: «رئيس المدينه الفاضله ليس يمکن ان يکون اي انسان اتفق » (همو، ١٩٩١م : ١٢٢)؛ بلکه شرايط لازم را بايـد دارا باشـد، معلـم ثاني با جامع نگري و واقع بيني مبتني بر تفکر شيعي خود، رئيس سـنت و ولايـت فقيـه را مطرح مي کند.