خلاصة:
به قدرت رسیدن عباسیان، از مهمترین حوادث تاریخ جهان اسلام می باشد. آل علی(ع) و آل عباس، دو خاندان قدرتمند طایفه بنی هاشم، با همکاری یگدیگر دولت اموی را ساقط نمودند. عباسیان، تا پیش از سقوط بنی امیه، مردم را به اجماع درخصوص مناسبترین فرد از خاندان حضرت پیامبر(الرضا من آل محمد) دعوت می کردند. درنتیجه، بسیاری از شاخصیتهای وابسته به خاندان علی(ع) با تاویل شعارها به حق خلافت اولاد حضرت علی(ع) به جنبش عباسیان پیوستند. اما بنی عباس با به دست گرفتن رهبری جنبش، علویان را به حاشیه رانده و دولت عباسی را تشکیل دادند. خاندان علی(ع) نیز با ادعای اینکه صاحب مستحق خلافت می باشند، علیه بنی عباس جبهه گرفتند. به این طریق آنها به مهم ترین جبهه مخالف حکومت جدید تبدیل شدند. آل علی(ع) در دوره عباسیان، برای به دست آوردن حکومت قیام های متعددی را شکل دادند. خلفای عباسی نیز برای ایجاد مانع در مقابل آمال علویان، گاهی راه حل فشار، و گاهی نیز شیوه سازش را ترجیح می دادند. کوتاه سخن آنکه، تخاصم میان دو خاندان مورد بحث، به مدت مدیدی ادامه یافت، و در نهایت موجب تضعیف و فروپاشی خلافت عباسی شد. نوشته حاضر، ترجمه مقاله حاک یئمز، محقق مذاهب اسلامی، می باشد. نویسنده در این مقاله ضمن تکیه بر متون دست اول تاریخ نگاری اسلامی، با نگاهی متفاوت نسبت به جامعه اهل سنت، به قضیه پیدایش و استمرار نهضت شیعه در قرون نخستین اسلامی نگریسته است. هر چند در برخی موارد، اظهارنظرهای حاک یئمز جای تامل است؛ اما جهت شناخت موضع و ماهیت نگرش محققان جدید ترک (به عنوان بخشی از جامعه اهل سنت غیر عربی) نسبت به مسائل مختلف تاریخ اسلام، ترجمه و آگاهی از محتوای تحقیقات ایشان ضروری به نظر میرسد.
ملخص الجهاز:
این قیام ها که در راس آنها اعضای خاندان علی(ع) و یا دیگر قبایل هاشمی قرار داشتند، در پایان دوره امویان شدت یافت، و انقلاب عباسی را که بیشتر، حول انتظارات شیعیان کیسانی شکل گرفته بود به وجود آورد(Shaban, 1976: 9/ Sachedina, 1981: 11).
خاندان علی(ع) که بعنوان یگانه کانون مخالفت شیعیان باقی مانده بودند، از آغاز دوره حکومت جدید با خطاب معرفی عباسیان بعنوان مظهر ظلم و بی عدالتی زمانه(Sachedina, 1981: 40) به قیامها و جدال های مسلحانه علیه آنها دست یازیدند(Vedat el-Kadı, 1974: 302; Çağatay, 1958-59: 67; Ümit, 2003: 96-97 ).
منصور در نامهای خطاب به نفس زکیه ضمن بیان ادعاهای مشابه، ادعا کرده بود که عباس بعنوان عموی حضرت محمد (ص)، میراث خوار پیغمبر بوده است و از این روی فرزندان وی برای حکومت بر مسلمانان مستحق تر هستند؛ او ادعا داشت، فرزندان فاطمه (س)، دختر پیامبر نمیتوانند سهمی از میراث پیامبر داشته باشند(Taberî: VII/ 568; İbn Abdi Rabbih: V/ 80).
)، مدتی بعد با متوقف نمودن جریان کمک هایی که در دوره خلیفه سابق به علویان اختصاص یافته بود، به عمال خویش دستور داد تا افراد خاندان علی(ع) را تحت نظر داشته باشند(Yakubî: II/ 373-374).
بر اساس نظر مسعودی، مورخ مشهوری که به دوستی شیعه معروف گشته است، متوکل برای کشف نامههای طرفداران امام علی بن محمد ( هادی(ع) ) و سلاحهایی که احتمالا با هدف قیام علیه وی تدارک دیده شده باشد، خانه ایشان را جستجو کرد؛ اما به دلیل آنکه هیچ مدرکی به دست نیاورده بود امام را آزاد نمود(Mes’ûdî, 1408/1988: IV/ 170).