خلاصة:
طالبوف تبریزی ( 1250 - 1329 هجری قمری) یکی از شاخ صترین متفکران عصر مشروطه است. آراء سیاسی وی به شیو ههای گوناگون، از جمله در چارچوب تاریخ نگاری اندیشه معاصر ایران، شرح و تب یین شده است. در این مقاله، آراء طالبوف با استعانت از «رهیافت دلالتی » و با روش «رئالیسم انتقادی » نوع شناسی می شود. این کار، که با تشخیص نوع شناخت از «امر واقع » و نیز پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟ » توسط هر متفکری، از جمله طالبوف، انجام می گیرد، می تواند شناخت بیشتری از تفکر سیاسی اجتماعی در ایران معاصر به دست دهد. بنابراین پاسخ طالبوف به پرسش «چه باید کرد؟ » در حوز ههای مختلف سیاست، اقتصاد، علم و فرهنگ بررسی شده و آراء سیاسی او با روش رئالیسم انتقادی «روی بسکر » نوع شناسی شده است. نتیجه این نوشته ابعاد جدیدی از تفکر طالبوف و تاثیر شکاف عمل و نظر را بر اندیشه او آشکار می سازد؛ اینکه بازتاب صدای پای نظریه تجدد اقتدارگرایانه و روشنگری از بالا در اندیشه متفکری که می توان از او به عنوان نظریه پرداز آزادی یاد کرد، از فردای انقلاب مشروطه شنیده می شد.
ملخص الجهاز:
قاضي مرادي شواهد چندي نيز از آثار طالبوف و عمدتا از مسالک المحسنين براي اثبات ديدگاه خود مي آورد و تأکيد مي کند که اين ديدگاه يکسره بر ساده بيني و سطحي نگري نسبت به تغيير و تحولات اجتماعي متکي است و اساسا جدايي ميان علم و تکنولوژي و فرهنگ به شيوه مورد نظر طرفداران اين ديدگاه را امکان پذير نمي داند (همان : ١٨١).
اين عنوان ترکيبي از دو اصطلاح «رئاليسم استعلايي » و «طبيعت گرايي انتقادي » بود که به ترتيب موضوع دو کتاب وي با عنوان «نظريه واقع گرايانه علم » (١٩٧٥) و «مکان طبيعت گرايي » (١٩٧٨) است ؛ البته بسکر بعدها با انتشار آثار ديگري از جمله «رئاليسم علمي و رهايي بشر» (١٩٨٧) و «ديالکتيک ضربان آزادي » (١٩٩٣) وجوه انتقادي و ديالکتيکي رهيافت خود را گسترش داده و شيوه اي پيچيده و عميق را براي مواجهه با انديشه هاي نسبي گرايانه و پوزيتيويستي فراهم ساخت (a: ix-xxi١٩٩٨,Bhaskar)؛ اما در اين مقاله عمدتا مباني روشي اين رهيافت در دو مرحله اول تحول رئاليسم انتقادي درانديشه بسکر مد نظر قرار خواهد گرفت .
بنابراين در ارزيابي نهايي جلد دوم کتاب ، بايد گفت که اگر چه طالبوف عمدتا به تکرار نظريه قانون خواهي اصلاح طلبان حکومتي پرداخته است و از اين نظر اين کتاب نمايان گر آگاهي او از تحولات فکري ـ اجتماعي دهه هاي گذشته ايران است ، اما وي با طرح پرسش نظري فوق ذهن مشغولي خود را براي يافتن راه حل مشکلات نشان مي دهد و اين پرسش را مي توان به عنوان آغاز نظريه پردازي اجتماعي او دانست .