خلاصة:
ﺑﺮﺧﯽ ﻧﺤﻠﻪﻫﺎی ﻓﮑﺮی و اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان ﻣﻨﺘﺴﺐ ﺑﻪ آنﻫﺎ، در ﺗﺪوﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪﻫﺎی ﺧﻮﯾﺶ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺑﺮ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﯽ ﻃﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﮥ ﺳﻨﮓ ﺑﻨـﺎی ﻧﻈﺮﯾـﮥ ﺧـﻮﯾﺶ ﺗﺎﮐﯿـﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﯾﮑﯽ از اﯾﻦ ﻧﺤﻠﻪ ﻫﺎ ﻟﯿﺒﺮاﻟﺴﻢ، و ﻣﻌﺮوﻓﺘﺮﯾﻦ اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪ آن ﺟﺎن راﻟـﺰ اﺳـﺖ . وی ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﮥ ﻓﯿﻠﺴـﻮف ﺳﯿﺎﺳـﯽ، ﭘـﺲ از ﺑﺮﺧـﯽ ﺗﺠﺪﯾـﺪ ﻧﻈﺮﻫﺎ در ﻧﻈﺮﯾـﮥ ﻋـﺪاﻟﺖ، آن را در ﭼﺎرﭼﻮب ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﻟﯿﺮاﻟﯿﺴﻢ ﺳﯿﺎﺳﯽ اراﺋﻪ ﮐﺮد. در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﻣﻔﻬﻮم ﺑﯽ ﻃﺮﻓﯽ در ﻧﺴﺨﮥ اﺧﯿﺮ در ﻧﻈﺮﯾﮥ راﻟﺰ، ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد
ملخص الجهاز:
به عقیده رالز، بـا وجـود ویژگیهـای مزبـور، نظریـۀ لیبرالیسـم سیاسی، نه تنها رقابت منفی با سایر نظریه های فراگیر منطقی موجـود در جامعـۀ غربـی ندارد، بلکه از سوی آنها پشتیبانی و تایید میشود؛ بدین ترتیب ، میتوانـد نظـر مثبـت آن ها را نسبت به خود جذب کرده و اجماعی را به وجود آورد کـه تـاکنون امکـان بـه وجود آمدنش نبوده است .
آیـا لیبرالیسـم سیاسی نسبت به این نظریه ها بیطرفانه و منصفانه برخورد میکند؟ جواب این سؤال در دو مرحله قابل پژوهش است : اول مرحلۀ مفهـومی، یعنـی بررسـی قضـاوتهای نظـری لیبرالیسم سیاسی در خصوص سایر نظریه های فراگیر؛ دوم مرحلۀ عملی یعنی با فـرض حاکمیت نظریۀ رالز در یکی از کشورهای غربی ، دولت بنا شده بر این نظریـه بـا سـایر نظریه های فراگیر موجود در آن جامعه چگونه برخورد میکند.
زیرا چگونه میتوان نظریه ای همچون لیبرالیسم سیاسی را تدوین کرد، بدون آنکه نظریه های رقیب و از جمله مواضع منطقی [بـا معنـای مـورد نظـر رالـز] آن نظریه ها نقد و بررسی شود؟ آیا در این نقـد و بررسـی هـا حملـه و انتقـادی صـورت نمیگیرد؟ البته واقعیت نیز چنین نیست و در بالا ارجاع های انتقادات رالز از فایدهگراها، کمال گراها، شهودگراها و غایت گراها بیان شد.
(٥٥ ,١٩٩٥ ,Rawls) به طور خلاصه ، رالز میخواهد بگوید که مفاهیم مابعدالطبیعی در نظریۀ لیبرالیسم سیاسی وجود دارد اما این مفاهیم مانند مفاهیم مابعدالطبیعی در سایر نظریه های فراگیر نیست .
٥. نتیجه فرضیۀ لیبرالیسم سیاسی این است : این نظریۀ بیطرف و منصـفانه اسـت ؛ زیـرا فراگیـر نیست یعنی به همۀ مسائل مربـوط بـه انسـان از جملـه مسـائل شخصـی و فـردی وی نمیپردازد؛ در برابر نظریه های فراگیر هیچ موضعی چه مثبت و یا منفی اتخاذ نمیکنـد.