خلاصة:
روایات گوناگونی در حوزه رفتار با کودکان در دست هست که فهم رایج از آنها بر جواز تنبیه بدنی کودک در خانواده دلالت دارد. هرچند برخی روایات نیز والدین را از چنین رفتاری منع کردهاند. با تامل در متن روایات مذکور، "ضرب" را باید اصلیترین و پرکاربردترین کلمهای دانست که معنای زدن از آن برداشت شده است. عنایت به موارد استعمال واژه "ضرب" در قرآن، روایات و زبان عرب، مصادیق مختلفی از معنای عام "وقوع هر عمل" را برای واژه "ضرب" مکشوف میسازد که میتوان از آن به "اقدام کردن و انجام دادن هر عمل" تعبیر کرد. بر این پایه در طیف گستردهای از کاربردهای مطلق این واژه (بدون حرف اضافه) معانی سرپرستی، اقدام مالی، ارشاد و پرورش برای کودکان محتمل است. لذا به نظر میرسد انحصار معنای تنبیه بدنی برای "ضرب" در تمامی روایات ضرب کودکان، بدون نظرداشت معانی مذکور، زمینهساز برداشت نادرست از این روایات شده است.
ملخص الجهاز:
با عنايت به اين که غفلت از تطور واژگان در طول زمان و عدم امعان نظر به ساير معاني آنها منجر به تلقي حصرگرايانه از کلمات يک متن و عدم فهم صحيح آن مي شود، به نظر مي رسد انحصار معناي امروزي «زدن» از واژه «ضرب» نيز منجر به برداشتي يکسويه از آن در روايات ضرب کودکان شده است .
لغويان متقدم هم چون فراهيدي، ضرب را انجام دادن هر عملي از جمله حرکت و مسافرت و کسب روزي در زمين ، معنا کرده و آن را بدون حرف اضافه ب به معناي زدن ندانسته اند؛ در حالي که با گذشت زمان معناي زدن براي ضرب مبدل به اولين و اصلي ترين معناي اين واژه شده است .
(ابن عاشور٢٢، بي تا، ج١٦، ص١٥٦؛ طبرسي ، ١٣٧٢ش ، ج٧، ص٣٩؛ فيض کاشاني ٢٣، ١٤١٥ق ، ج٣، ص (313 ٣-١-٤- الزام و وجوب معناي الزام و وجوب نيز از ديگر وجوه معنايي ضرب است که مورد توجه بعضي از مفسران در تفسير آيه فوق قرار گرفته است .
(نور/٣١) و فراغ عليهم ضربا باليمين (صافات/٩٣) برداشت کردهاند که البته در اين آيات نيز ضرب با حرف اضافه ب به کار رفته است (جرجاني ، ١٣٧٧ش ، ج١، ص١٠٧؛ شيباني ، ١٤١٣ش ، ج١، ص١٦٢؛ طباطبايي ، ١٤١٧ق ، ج١٧، ص٢٢٦؛ طبرسي ، ١٣٧٢ش ، ج٨، ص٧٠٣؛ قمي ٣٠، ١٣٦٧ش ، ج٢، ص ١٠٢؛ کاشفي سبزواري٣١، ١٣٦٩ش ، ص٢٢).
٥- نسبت ضرب و تنبيه بدني کودک پيشتر اشاره شد که با عنايت به موارد استعمال فعل ضرب در قرآن، روايات و زبان عرب، معناي عام و کلي يقع علي جميع الاعمال براي کاربردهاي مطلق (بدون حرف اضافه ) اين واژه قابل تصور است .