خلاصة:
اشخاص نسبت به تصویرشان حق دارند؛ به این معنا که میتوانند درباره تصویربرداری دیگری از خودشان و نیز انتشار تصاویر گرفتهشده تصمیم بگیرند. به همین سبب، برای تصویربرداری و یا انتشار عکس دیگران باید رضایت شخص موضوع تصویر را بهدست آورد. بااینحال، این اختیار، مطلق نیست. مردم جامعه حق دارند تا از رویدادهای پیرامون خویش باخبر شوند؛ پس اگر به قصد اطلاعرسانی به دیگران از شخصی تصویر گرفته و منتشر شود، نباید بر لزوم اخذ رضایت وی پافشاری کرد. برای همین، نظامهای حقوقی مختلف، تصویربرداری از اشخاص مشهور یا مکانهای عمومی و بهطور کلی آنجا را که قصد اطلاعرسانی در میان است، مجاز میدانند. بااینحال، در این گونه موارد باید حریم خصوصی اشخاص و شرافت و حیثیت آنها پاس داشته شود. درضمن، میان انگیزه اطلاعرسانی و سودجویی باید تفاوت گذاشت. در نظام حقوقی ایران با توجه به اصل 24 ق.ا. مبنی بر آزادی مطبوعات در بیان مطالب و نیز اهمیت منافع عمومی و ترجیح آن بر منافع خصوصی، بهنظر میرسد همین باور قابل پذیرش باشد.
ملخص الجهاز:
پرسش اصلي اين است که آيا بايد از شخص براي انجام هريک از اقدامات يادشده ، اجازه گرفت يا خير؟ براي نمونه ، آيا ميتوانيم بدون اجـازة شـخص از او تصوير بگيريم يا بدون اجازه ، تصوير گرفته شده را منتشر يـا از آن اسـتفاده کنـيم ؟ پاسـخ در فرض انتشار و استفاده تقريبا روشن است : کم وبيش تمامي نظام هاي حقـوقي، اصـل را بـر ايـن ميگذارند که عليالاصول انتشـار تصـاوير ديگـران تنهـا بـا أخـذ رضـايت آن هـا شـدني اسـت (٣٧٥.
ب ) برخي از نظام هاي حقوقي بر پايۀ احترام به آزادي اشـخاص بـر ايـن باورنـد کـه صـرف تصويربرداري از يک شخص بدون آنکه تصـوير گرفتـه شـده را منتشـر کنـيم ، زيـاني بـه او وارد نميکند؛ بنابراين ، نيازي به جلب رضايتش نخواهد بود.
بااين همه ، بايد به ياد داشت کـه امکـان گرفتن تصوير و انتشار آن در موارد مورد بحث به معناي تجويز استفاده از تصاوير در هر مسير و شکلي نيست ؛ به بيان ديگر، درعين حال که ميتوان در ايـن مـوارد از تصـوير شـخص اسـتفاده کرد، اما اين استفاده نيز تابع قواعدي است .
آيا در اين فرض نيز به جلب رضايت شخص يادشده نياز است ؟ آيـا او ميتواند ادعا کند که با گرفتن يا انتشار چنين تصويري، حـق وي بـر تصـويرش نقـض شـده است ؟ به نظر ميرسد در اين فرض که هويت شخص قابل تشـخيص نيسـت ، ورود زيـان بـه وي منتفي باشد؛ چه وقتي شخصيت فرد قابل تشخيص نيست ، چگونه ميتوان تصور کرد که حقوق وي نسبت به شخصيتش نقض شده است .