خلاصة:
در ادب پارسی به مبحث انواع ادبی توجه چندانی نشده است. نوع یا گونه تعلیمی که از گونههای پذیرفتهشده میان ادیبان و منتقدان ادبی زبان فارسی است نیز از این قاعده مستثنا نیست. در بیشتر کتابهایی که در زمینه انواع نگاشته شده است، از گونه تعلیمی سخن به میان آمده است اما به نظر میرسد که تعاریف و دستهبندیها به بازنگری نیاز داشته باشد. در این مقاله با بررسی ساختاری- معنایی، به تبیین این گونه و نمونههای آن با تکیه بر متونی که در نوع خود برجسته است، پرداخته میشود و دستهبندی منطقی و کاملی از نمونههای این گونه ادبی ارائه میشود. مشکل تداخل و آمیزش گونهها چالشی بر سر راه بحث انواع است اما بهناچار نویسندگان این مقاله نخست گونهها و نمونههای آن را تبیین و تحدید کردهاند و برای هر یک از نمونههای گونه تعلیمی چهارچوبهای مشخص محتوایی- ساختاری تعیین کردهاند؛ سپس ویژگیهای هر یک از سه بعد زبانی، بلاغی و اندیشهای و نمونههایی از شعر و نثر ذکر کردهاند. همچنین با آوردن حکایتی از مثنوی بهعنوان نمونه، نشان دادهاند که همه نمونههای تعلیمی در لایههای مختلف حکایات مثنوی وجود دارد و این دلیل دیگری بر خاص بودن این اثر جاودانه است.
ملخص الجهاز:
مشـکل تـداخل و آميـزش گونـه هـا چالشي بر سر راه بحث انواع است اما به ناچار نويسندگان اين مقاله نخست گونـه هـا و نمونه هاي آن را تبيين و تحديد کردهاند و براي هـر يـک از نمونـه هـاي گونـه تعليمـي استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه اصفهان e.
در مثنوي نيز ابياتي که توصيه هاي اخلاقي به شکل فردي يا اجتماعي دارد، بسيار است ؛ براي مثال مولوي درباره دوري از انسانهاي دم افسرده ميگويد: بـــو نگـــه دار و بپرهيـــز از زکـــام تـن بپـوش از بـاد و بـودِ سـرد عـام تـــا نيندايـــد مشـــامت را ز اثـــر اي هواشـــان از زمســـتان ســـردتر چون جمادند و فسرده و تـن شـگرف مــيجهــد انفاسشــان از تــل بــرف (مولوي، ١٣٨٧: ٦/ ١٢) ٤-٢- علمي نمونه هاي مربوط به اين مورد نيز در دو حيطه ميتواند بررسي شود: يکي امور مربوط بـه علوم تخصصي مثل سؤالاتي که درباره مباحث تخصصي عرفاني در گلشن راز بـه آن پاسـخ داده ميشود يا منظومه ملاهادي سبزواري که محتواي آن تعليم علم منطق بـه شـکل منظـوم است .
در اين ابيات آه خلق به شکل استعاري، دود خلق آمده است و حسن تعليلي براي آتـش گـرفتن نيـز در متن بيت وجود دارد و تناسب بين دود آتش سوختن ، فضاي بلاغي - تخيلـي ابيـات را بالا برده است و از اين جهت ضمن اين که انديشه غالب است اما عاطفه هـم رنـگ و بويي به شعر داده است که همين سبب تأثيرگذاري اين نمونه هاي تعليمي کـه بيشـترين بسامد را در ادب فارسي دارند، ميشود.