خلاصة:
پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) امت او به فرقههای متعدد کلامی و فقهی تقسیم شدند. در این میان، سلفیانِ تکفیری راهی متفاوتتر با امت اسلامی و سایر فرق در پیش گرفتند؛ جریانی که مدعی پیروی از سیره سلف صالح و داشتن صحیحترین قرائتها و فهمها از دین است. یکی از راههای ارزیابی صحت و سقم عقاید و باورهای جریان سلفیتکفیری این است که اندیشههای آنان را با دیگر فرق اسلامی مقایسه کنیم. بدینمنظور صفت «استواء بر عرش»، که از صفات خبری خداوند است، انتخاب شد تا دیدگاه سلفیان و دیدگاه ماتریدیان حنفیمسلک بررسی، ارزیابی و مقایسه شود. از اینروی مقاله حاضر با روشی اسنادیتحلیلی به مقایسه تطبیقی صفت «استواء بر عرش» میان سلفیان، با تأکید بر ابنتیمیه و ماتریدیان، میپردازد؛ و در پایان به این نتیجه میرسد که ادعای سلفیان در خصوص پیروی از سیره سلف صالح ادعایی نادرست است. ماتریدیان در مسئله استواء بر عرش و صفات خبری نگاهی تنزیهی همراه با تأویل دارند؛ ولی سلفیان بدون داشتن دیدگاهی واحد نگاهی تفویضی همراه با تشبیه و تجسیم به مسئله استواء دارند.
ملخص الجهاز:
از اینروی مقاله حاضر با روشی اسنادیتحلیلی به مقایسه تطبیقی صفت «استواء بر عرش» میان سلفیان، با تأکید بر ابنتیمیه و ماتریدیان، میپردازد؛ و در پایان به این نتیجه میرسد که ادعای سلفیان در خصوص پیروی از سیره سلف صالح ادعایی نادرست است.
از اینروی، یکی از برجستهترین و اختلافانگیزترین صفات خبری خداوند «استواء علی العرش» انتخاب شد تا دیدگاه و استدلالهای سلفیان تکفیری در این صفت با ماتریدیان حنفیمسلک مقایسه شود.
ابنتیمیه در پاسخ به کسی که از او پرسید «استواء بر عرش چگونه است؟» گفت همانگونه که مالک گفته استواء معلوم و کیفیت آن مجهول است و ایمان به آن واجب و سؤال از کیفیت آن بدعت است؛ «الاستواء معلوم والکیف مجهول و من الله البیان و علی الرسول البلاغ و علینا الایمان» (همان: 32/30، 50، 64).
ابنتیمیه در انکار تأویل «استوی» به معنای استولی و قهر و ملک و قدرت میگوید: اگر استوی به معانی فوق باشد، دیگر فرقی بین عرش و زمین هفتم نخواهد بود.
3. استدلالهای سلفیان ابنتیمیه بیش از 12 دلیل و ابنقیم بیش از 42 دلیل در اثبات ظاهر استواء علی العرش و انکار تأویل گزارش میکنند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود (ابنتیمیه، 1995: 73/12).
اراده معنای ظاهری استواء بر عرش و انکار تأویل هم، موجب نقص و مکانداری و تجسیم خداوند است.
3. یکی از استدلالهایی که سلفیان برای فرار از تشبیه و تجسیم مطرح میکنند این است که میگویند لازمه مذهب جزء مذهب نیست.
ابومنصور در تأیید تأویلات خود میگوید این آیات نمیتواند به معنای استقرار جسمانی باشد.