خلاصة:
در ادبیات اقتصادی، تئوریهای تمرکززدایی در راستای افزایش بهرهوری و کارایی دولتها و گسترش تعادل و توازن منطقهای مورد توجه قرار گرفته است به همین منظور از اوایل 1351 با اجرای برنامههای خاص ناحیهای فرایند اجرایی شدن سیاستهای تمرکززدایی مالی و تفویض اختیار به مناطق کشور آغاز و با ایجاد کمیته برنامهریزی و سپس شورای برنامهریزی و توسعه استانها و نظام درآمد-هزینه استانی،گامهای اساسی در جهت گسترش تمرکززدایی در ایران برداشته شد. در این تحقیق با استفاده از مدل شاه، بر اساس سطوح تحلیل اجتماعی مدل ویلیامسون قوانین مربوط به برنامههای عمرانی و توسعهای به روش تحلیل نهادی و محتوای مضمونی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد تهیه و تدوین اسناد ملی توسعه استانها، ایجاد نظام تنظیم بودجه استانها، تمرکززدایی در زمینه وظایف عمرانی دولت، وابسته کردن اعتبارات تملک دارایی سرمایهای استانی هر استان به درآمد آن استان و همچنین واگذاری اختیار تعیین اولویتهای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف به نهادهای استانی، پنج رویکرد مهم در نظام برنامهریزی و بودجهریزی کشور به شمار میروند که در برنامههای سوم و چهارم توسعه تجلی یافت. مقایسه ارکان تمرکززدایی مالی موجود در مدل نماینده بانک جهانی با ایران نشان میدهد که مجموعه فعالیتهایی که در سطح ملی باید صورت گیرد، عمدتا مشابه مدل نماینده است و سیاستگذاریها، تعیین اولویتها و تدارک فعالیتهایی که ماهیت منطقهای و محلی دارد عمدتا توسط نهادهای استانی صورت میگیرد. اما فرایند واگذاری درآمدی در ایران در سطح بسیار نازلی قرار دارد.
ملخص الجهاز:
تحلیل نهادی از فرایند واگذاری اختیارات مالی به استان ها طی برنامه های عمران و توسعه در ایران محمد غفاری فرد چکیده در ادبیات اقتصادی ، تئوری های تمرکززدایی در راستای افزایش بهره وری و کارایی دولت ها و گسترش تعادل و توازن منطقه ای مورد توجه قرار گرفته است به همین منظور از اوایل ١٣٥١ با اجرای برنامه های خاص ناحیه ای فرایند اجرایی شدن سیاست های تمرکززدایی مالی و تفویض اختیار به مناطق کشور آغاز و با ایجاد کمیته برنامه ریزی و سپس شورای برنامه ریزی و توسعه استان ها و نظام درآمد-هزینه استانی ،گام های اساسی در جهت گسترش تمرکززدایی در ایران برداشته شد.
تصمیم گیری در خصوص چگونگی هزینه کردن منابع در امور محلی به عنوان مهمترین مرحله اجرای تمرکززدایی در بعضی از کشورها به ویژه در اروپای شرقی و امریکای لاتین شفاف و روشن نمیباشد (٢٠٠٣ ,Martinz- Vazquez) در بعضی از این کشورها تمرکز بیشتر مربوط به بحث واگذاری درآمدها میباشد، در حالی که عدم _____________________________________________________ 1-Fiscal Decentralization 2-Expenditure Assignment 3-Revenue Assignment 4-Intergovernmental Transfers/Grants 5-Subnational Borrowing شفافیت در خصوص تعریف و میزان مسئولیت دولت های محلی مرتبط با امور مخارج بر مراحل بعدی اجرای فرآیند تمرکززدایی مالی اثر منفی میگذارد.
آیین نامه های اجرایی در خصوص واگذاری درآمدها، آیین نامه وظایف عمرانی ملی و استانی، آیین نامه مکانیسم انتقالات بین سطوح مختلف دولت ، ایجاد نهادهای استانی شامل شورای برنامه ریزی و توسعه استان ها، کمیته برنامه ریزی شهرستان ، کمیته تخصیص منابع ، ستاد درآمد و تجهیز منابع استانی، خزانه معین استان ، شورای عالی استان ها و شورای شهر و روستا را میتوان موضوع اصلی سطح سوم مدل ویلیامسون در چارچوب نظریه های منطقه گرایی جدید دانست که در ادامه با توجه به ارکان تمرکززدایی مالی و مدل شاه این سطوح مورد بررسی قرار میگیرند.