خلاصة:
انقلابها به عنوان جزئی از روابط بین الملل همواره یکی از بسترهای مطالعاتی در سیاست تطبیقی محسوب می شوند و در میان انقلاب های مهم در تاریخ بشری، انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 بر خیل عظیمی از مطالعات سیاسی تاثیرگذاشت؛ زیرا ابعاد، ماهیت، روند و مولفه های آن نیز متمایز از انقلاب های مادی قبل از خود بود. این انقلاب دارای شاخص ها و مولفه هایی بوده است که زمینه ساز مانایی و استمرار آن شده است و در نقطه مقابل، خیلی از رویدادهای انقلابی در جهان اسلام به دلیل ناتوانی در کسب این مولفه ها، به وادی انحراف و سقوط گام می نهند. انقلاب 25 ژانویه 2011 در مصر نیز یکی از انقلاب های جدید در روند بیداری اسلامی بوده است که با وجود رسیدن به پیروزی، به وسیله یک کودتاری نظامی به چالش کشیده شد. به همین دلیل مقاله حاضر تلاش دارد عملکرد دو انقلاب ایران و مصر را مورد بررسی قرار دهد. به همین منظور با بهره گیری از روش تحلیل مقایسه ای و مطالعات توصیفی تلاش می شود به این سوال پاسخ داده شود؛ عملکرد ساخت یابی در روند انقلاب اسلامی ایران (1979) و انقلاب مصر(2011) چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟ برای تبیین این موضوع از چارچوب نظری ساخت یابی گیدنز و عملکرد ساختار-کارگزار بهره گرفته می شود و تجزیه داده ها از طریق نرم افزار SPSS انجام می شود.
ملخص الجهاز:
فصلنامه علمي – پژوهشي «پژوهشنامه انقلاب اسلامي»، سال هشتم ، شماره ٢٦، بهار ٩٧ مقدمه در روند انقلابي سال ٢٠١١ کشور مصر، اسلام سياسي متأثر از تحولات و فرآيندهاي سياسي ايـن کشور و ضرورت تثبيت در حرکت پراگماتيسم اسلامي، قدرت سياسي با مفاهيمي مانند آزادي سياسي، فردگرايي، پارلمانتاريسم ، پلوراليسم و دموکراسي پيوند ميخورد (نظري و صيادي، ١٣٩٤: ٢٠١)؛ اما يک سال از گفتمان اسلام گراي اخوان نگذشته بود که اين گفتمان به علت عدم درک شرايط سياسي و اقتصادي و به دليل تأکيد بر دانش التقاطي، نداشتن دال برتري همچون رهبري امام خميني(ره ) و نشانه اي همچون ولايت فقيه ، ناتواني در کنترل مراکز ساختاري قدرت همانند ارتش و نيروهاي امنيتي پيشين و غيره نتوانست در جريان تحولات سياسي ٢٠١٢-٢٠١٣ حاکميت خود را در عرصه سياسي مصر حفظ کند و در مواجهه با بحران هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي ناکام مانده و به حاشيه رفت .