خلاصة:
مواجهة شاه با انقلاب اسلامی نه ناآگاهانه و نه توأم با دودلی بود، بلکه بر اساس چشمانداز سیاسی شاه طراحی شده و مبتنی بر راهبردی دوگانه بود. با مطالعة چشمانداز و نیز منطق سیاسی شاه و با استفاده از روش تحلیل موقعیت به این نتیجه میرسیم که شاه در مقابل خود، دو دسته دشمن را تصور میکرد، یکی دشمنان قوی که از نظر وی، دولتهای آمریکا و انگلیس بودند و دیگری، دشمنان ضعیف که شامل همة دشمنان داخلی شاه میشد. راهبرد دوگانه به شاه حکم میکرد که در برابر دشمنان قوی کرنش کند، چون خود را در مقابل آنان ناتوان میدید و امکان مقابله نداشت؛ ولی در مقابل دشمنان ضعیف، شدت عمل بهخرج دهد. باز کردن فضای سیاسی در سال 56 و سپس سرکوب مخالفان از دی ماه همان سال، کاملا مطابق با آن راهبرد برنامهریزی شده بود. همچنین بهکار گماردن دولت آشتی ملی جعفر شریفامامی در سال 57 و سپس کشتار ددمنشانه تظاهرکنندگان در 17 شهریور تنها با فاصله 11 روز، فقط بر مبنای این راهبر دوگانه قابل توضیح است. مطالعه دقیق تاریخ انقلاب اسلامی به ما نشان میدهد که شاه در طول دوران انقلاب همواره این راهبرد را بهکار میگرفت و واکنشهای خود را بر اساس آن انتخاب میکرد.
ملخص الجهاز:
با مطالعه ي منطق سياسي شاه و با استفاده از روش تحليل موقعيت به اين نتيجه ميرسيم که شاه در مقابل خود، دو دسته دشمن را تصور ميکرد، يکي دشمنان قوي که از نظر وي، دولت هاي آمريکا و انگليس بودند و ديگري ، دشمنان ضعيف که شامل همه ي دشمنان داخلي شاه ميشد.
اينکه راديو بيبيسي تبديل به مهم ترين رسانه ي انقلابيان جهت اطلاع رساني در مورد برنامه هاي انقلاب تبديل شده بود، براي شاه دليل محکمي بود که پشت ماجراي انقلاب اسلامي، دولت انگليس قرار گرفته است (پهلوي، ١٣٧١: ٣٣١).
آيا شاه واقعا مايل بود که از در مسالمت در آيد و دست شريف امامي را جهت اعطاي امتيازات به مخالفان باز گذارد و به قول شريف امامي در يک مصاحبه ي مطبوعاتي «آن قدر امتياز ميدهيم که مخالفان تمام خواست هاي خود را برآورده شده ببينند و ديگر چيزي براي خواستن نداشته باشند» (عاقلي، ١٣٦٩)؛ آيا واقعا شاه سياست مدارا با مخالفان را پيش گرفته بود؟ اگر چنين بود، برقراري حکومت نظامي و فرماندهي را به اويسي سپردن ، در فاصله ي يازده روز پس از معرفي «دولت آشتي ملي» و حتي پيش از آنکه آن دولت از مجلس شوراي ملي رأي اعتماد بگيرد،٢ چه صيغه اي بود؟ آيا اين تصميمات را شاه از روي نابخردي ميگرفت يا منطقي پشت آن وجود داشت ؟ در پاسخ بايد گفت که در تحليل اعمال يک کنشگر عاقل ، بايد نهايت تلاش خود را به کار ببنديم که منطق تصميم گيري وي را درک کنيم .