خلاصة:
معراج ر سول الله (ص) از وقایع حیات پربرکت ایشا نست که کمی قبل از هجرت رخ د اده.
این سفر آسمانی که در شبی از شبهای رمضان انجام شده ، از عجیب ترین وقایع حیات رسول
خداست و از همان زمان تاکنون همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در تفسیرهای
مختلف قرآن در ذیل سوره اسرا و نجم بدان پرداخته شده است . معراج در ادب فارسی نیز از
موضوعات مور د علاقه شاعران بوده و از اوایل قرن پنجم در شعر فارسی دیده می شود. میزان
توجه شاعران به معراج تا قرن ششم اندک است اما در قرن ششم توجه سنایی و خاقانی را
بخود جلب کرده ، در حدیقه و تحفه العراقین از آن سخن گفته م یشود . پس از این دو شاعر ،
عنایت به معراج در پنج گنج نظامی به بالاترین حد میرسد بگونه ای که شاعر در حدود
سیصد بیت بتوصیف این واقعه می پردازد. دلیل این امر بگمان نگارنده سرشت شاعرانه
نظامیست که از یک سو دین انگار و از سویی خیالپرداز ست و در زندگی حضرت محمد(ص)
هیچ واقعه ای را نمی توان یافت که تا این اندازه خیال انگیز و مناسب با دنیای شاعرانی
همانند نظامی باشد . نظامی با انتخاب معراج هم در دنیای زاهدانه خویش باقی میماند و هم
به نیاز شاعرانه طبیعت خویش پاسخ میدهد.
ملخص الجهاز:
ق آمده است : ١ - اسفراینی ،١٣٧٤ ج٣،ص ١٢٣٦ ٢ - منوچهری ،١٣٥٦،ص ١٣٥ یکی درویش رانعمت ،دوم محبـوب را راحـت سوم بیراه را عطفت ، چهارم خلق را فتـوی یکی معراج نیکویی ، دوم سـلاح پیـروزی (؟) سدیگر چشمه کـوثر، چهـارم حیـه تـسعی پس از وی اشاره به تعبیر یا واقعه معراج را به گواهی ابیات زیر در نزد بسیاری از شاعران میتوان یافت : فخرالدین اسعد گرگانی : مگــــر چــــون ســــر زفرمــــانش نتــــابم زچرخ همتش معراج یابم ( گرگانی ،١٣٧٧، ص ٣٨) قطران تبریزی : روز بدخواهان تـو چـون روز رسـتاخیز بـاد نیک خواهان تو را شب ، چون شب معراج باد (قطران ،١٣٣٣، ص٤٧٢ ) ابوالفرج رونی : بـــــراق همـــــتش معـــــراج پیمـــــای عقاب دولتش نهمت شکار است (ابوالفرج ، ١٣٠٤،ص ٢٤) امیرمعزی : بـر آسـمان شـده ای از زمـین بـه قـدر بلنـد چنان کجا شب معراج ، مصطفی به براق (معزی ،١٣١٨،ص ٤٢٩) سید حسن غزنوی : دیــدم بــه خــواب دوش براقــی زنورجــان میدانش نی ولیکن ، جولانش بیکران (غزنوی ،١٣٢٨، ص١٣٤) قوامی رازی : ز فـر صـاحب معـراج باشـد ایـن کـه تـو را بــراق علــم بــه میــدان دیــن خرامانــست (قوامی ،١٣٣٤، ص ١٤٩) انوری ابیوردی : شهسوار سر أسری در شبی ،هفت آسمان بر براق تیز تک ره چون بپیمود و برید (انوری ،١٣٦٣، ج ٢، ص ٦٤٦) مفصلترین روایت معراج تا پایان قرن ششم از آن سنایی است که علاوه بر تلمیحات پراکنده ای که به داستان معراج در دیوان وی یافته میشود ، در باب سوم حدیقه پس از نعت رسول اکرم (ص )، رحمت جهانیان ، سخن را به صفت معراج ایشان میکشاند: بر نهاده زبهر تاج قدم پای بر فرق عالم و آدم (سنایی ،١٣٦٨،ص ١٩٥) سنایی چهل و یک بیت را در توصیف معراج میسراید .