خلاصة:
ایمان در لغت به معنی تصدیق است، اما در اصطلاح حکما و متکلمان مسلمان به معانی مختلفی ازجمله اقرار زبانی و معرفت فلسفی بهکار رفته است. مولانا جلالالدین محمد بلخی معرفت نظری و فلسفی را طریقهی کامل و شایستهای برای شناخت خدا و حصول ایمان دینی نمیداند. ازنظر او تنها از راه حکمت ذوقی و شهودی میتوان رابطهای وجودی و مستقیم با خداوند برقرار کرد و به ایمانی عارفانه و شاهدانه نائل آمد. در پژوهش پیش رو کوشیدهایم تا عمدتا با استناد به مثنوی معنوی، دیدگاه مولانا دربارهی ماهیت ایمان و شرایط تحقق آن و برخی از ویژگیهای مهم ایمان عارفانهی موردنظر او را تبیین و بررسی کنیم و در ضمن، روشن کنیم که ایمان عارفانه ازنظر مولانا، با ایمان مرسوم در نزد متکلمان و فیلسوفان مسلمان چه تفاوتهایی دارد. ازمنظر مولانا، ایمان حقیقتی قلبی و تجربهای شهودی است که خاستگاه آن معرفت فطری انسانها به خداست. اختیاریبودن فعل ایمان و ظرف ایمان که سرای دنیا و دار تکلیف و اختیار آدمی است و همچنین مراتبداشتن ایمان و تحولآفرینی آن، براساس همین معرفت تبیین میشود.
ملخص الجهاز:
ازنظر او نباید از ابعاد مختلف ایمان، تنها به قول و اقرارهای زبانی اکتفا کرد، زیرا براساس دیدگاه جامعنگر او، ایمان یک حقیقت قلبی و شهودی است که نهتنها در اقوال، بلکه در همهی حالات، افعال و اقوال شخص مؤمن به ظهور میرسد: ذات ایمان، نعمت و لوتی است هول ای قناعت کرده از ایمان به قول (9، بیت:287) در این بیت مولانا قشریمذهبان را که ایمان را در مشتی الفاظ و صرف لقلقهی زبانی و رفتارهای ظاهری خلاصه میکنند و به اخلاق و رفتارهای واقعی تسری نمیدهند، مخاطب قرار میدهد و جوهر ایمان را نعمت و طعامی عظیم میشمارد.
۲. مراتب ایمان افزون بر ویژگی اختیاریبودن فعل ایمان، ایمان در تلقی عرفانی حقیقتی دارایمراتب است؛ زیرا قلب و روح آدمی که جایگاه ایمان است، دارایمراتب و کمالات مختلف است و حالات روحی و روانی و اخلاقی مثبت افراد که موجب تجانس آنها با پیامبران و قبول دعوت آنها و تحقق ایمان میشود، سطوح و مراتب و درجات متفاوتی دارد.
ازنظر مولانا ایمان فعلی اختیاری است و تنها در ظرف اختیار و دار دنیا و سرای تکلیف رخ میدهد، ولی وقتی مؤمن به مرتبهی حقیقت و تجربهی عرفانی وصال به حق نائل میشود، به واسطهای به نام ایمان نیازی ندارد و در ساحتی فراسوی ایمان [و کفر] قرار میگیرد.