خلاصة:
زبانها و گویشهای بومی ایرانی که خوشبختانه شمار آنها نیز بسیار است، گنجینههاییاند گرانارز از واژه های ناب و نژاده و گاه، بس دیرینه که راه به هرارههای دور نیز در تاریخ و فرهنگ ایران میتوانند برد. یکی از دانش های گرانمایه و برینپایه، در دیرین شناسی فرهنگی، هرآینه، زبان شناسی درزمانانه یا تاریخی است؛ بهویژه گرانسنگترین و گستردهترین شاخه آن: واژهشناسی تاریخی. دراین دانش، به شیوهای درزمانانه، سرگذشت واژه را میکاویم و برمی رسیم و از نوترین ریخت یا کاربرد و معنای آن، به کهنترین این دو میتوانیم راه برد و دست یافت. واژه شناسی تاریخی را، از نگاهی فراخ و فراگیر، در دو بخش بنیادین میتوانیم گنجانید: ریخت شناسی یا آواشناسی تاریخی واژه و معنیشناسی تاریخی آن. به یاری کندوکاو در این دو زمینه و قلمرو واژه، میتوانیم سرگذشت آن را، در درازنای زمان، از دیرترین روزگاران تاکنون بپژوهیم، آشکار بداریم و بر پایه این سرگذشت، به کاوشی دلنشین و دیرین شناسانه نیز، در فرهنگ ایرانی و پیشینه نیاکانی، بپردازیم و دست دریازیم.
ملخص الجهاز:
این واژه، واژة کلپاست که در پارسیکرمانشاهی، کاربردی گسترده دارد و در شمار واژههای پایه دراین گویش است.
برپایة آنچه نوشته آمد، میتوانیم بر آن بود که کرمانشاهیان به جای واژه مارمولک که در پارسیگفتاری کارکردی فراگیر یافته است، واژهای دیگر را در گویش پارسی خویش به کار میبرند که بازمانده از نام کهن این خزندة چندرنگ است: کلپا.
آنچه این دو واژه را، دراین کارکرد، از یکدیگر میگسلد و جدا میدارد، تنها این ویژگی است: کلپا نامبردی است که نمود و نشان و زنگ و آهنگی از نکوهش و خوارداشت درآن هست؛ لیک یارو نامبردی است خوشایند و دلپذیر و از سر مهر و نواخت؛ دستکم، در آن زمان که این واژه هنوز در معنا و کاربرد نخستین، به کارمیرفته است: یارو از دو پارة یار+ پساوند او ساخته شده است و در بن، به معنای آن یار است.