خلاصة:
نمادها که اغلب از اسطورهها سرچشمه میگیرند چنان با تار و پود آثار ادبی آمیخته شدهاند که گاهی دریافت مفهوم شعرهای سرایندگان بدون درک مفاهیم نمادین ممکن نیست. در ادبیات فارسی از نامها و نمادهای حیوانی بهوفور استفاده شده است. گاه از این حیوانها معنای واقعی مورد نظر است و گاه معنای نمادین. این پژوهش با روش کتابخانهای و شیوه توصیفی ـ تحلیلی بـه بررسی تطبیقی مفاهیم نمادین اسب در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی) میپردازد. ابتدا نگرش حاکم بر اوستا و متون پهلوی در مورد اسب خواهدآمد؛ آنگاه مفاهیم نمادین این چارپا در حیطههای حماسه، غنا و عرفان بیان خواهدشد. نیز در پایان هر قسمت درصد تطبیق مفاهیم نمادین در دو یا هر سه اثر، بسامد نام جانور و درصد کاربرد مفاهیم نمادین اسب در هر اثر تعیین میگردد.
ملخص الجهاز:
هنگام گذشتن سپاهیان با اسب از جایی آن چنان شکوهی ایجاد میگردد که مایۀ ترس مردمان میشود؛ این طمطراق و عظمت که به یقین به صدای سهمگین سم اسب و حالت رزمجویی خوداسب بر میگردد، به شکلهای مختلف در شاهنامه انعکاس یافته است : سپــــاهــی که صحـــرا و دریـا و کـوه شـد از نعـــل اسپــــان ایشــان ستــوه (نامۀ باستان ، ج ٢، بیت ١٧٩٨) بـدریــــد کـــــــوه از دم گـــــاودم زمیـــن آمـــد، از سم اسپـان بـه هــم (همان ، بیت ١٨٠٧) یا وقتی که در اثر تاختن اسبان و ایجاد گرد و غبار ناشی از آن ، فردوسی میگوید: ز ســــم ستــوران بــر آن پهـن دشـت زمین شد شــش و آسمـان گشت هشت (شاهنامۀ ژول مول ، ج ١، پادشاهی کیقباد، بیت ٧١) نظامی در لیلی و مجنون در توصیف قدرتمندی اسب ملک اخستان بن منوچهر میگوید: آن جـــا کــه سمنــد او زنــــد ســم شیــــر از نمــط زمیــــن شــود گـم (لیلی و مجنون ، در سبب نظم کتاب ، بیت ٥٥) وی آن گاه که به توصــیف بهرام گور و توانایی و قدرت او و اســبش میپردازد، اســب او را چنان قوی و قدرتمند معرفی میکند که کوه زیر سم آن اسب ساییده میشود.