خلاصة:
فیلسوفان همواره نظریههایی دربارهی چیستی بهروزی بهدست دادهاند اما از روانشناسی غافل بودهاند و روانشناسان نیز در بحثهای خود از بهروزی، هیچ نظریهای دربارهی چیستی آن در اختیار نداشتهاند. مایکل بیشاپ در کتاب زندگی خوب: یکپارچهسازی فلسفه و روانشناسی بهروزی میکوشد تا این دو حوزهی ظاهرا از هم جدا را با یکدیگر و تحت رویکردی جامع متصل سازد و حاصل نیز تقریر چارچوب نویی برای فهم زندگی خوب و بهروزی است. این چارچوب، نظریهی شبکهای است، شبکهای خودکفا و خودبسنده از احساسات و عواطف مثبت، نگرشهای مثبت، ویژگیهای مثبت، دستاوردهای مثبت و تعامل سازنده و کامیاب با جهان که چارچوبی علی و معلولی فراهم میآورد. مقالهی کنونی به طور خاص با تاکید بر رویکرد جامع نویسنده و نظریهای شبکهای علی، کتاب را معرفی میکند. در انتها نیز به طور خاص نکاتی انتقادی را در خصوص روششناسی نویسنده و نیز محتوای نظریهی شبکهای وارد میسازد که بیشتر به مسالهی اعتبار هنجارگذارانهی این نظریه در قیاس با سایر نظریههای دربارهی بهروزی مربوط میشود.
Philosophers defend theories of what well-being is but ignore what psychologists have learned about it. And psychologists learn about well-being but lack a theory of what it is. In The Good Life: Unifying the Philosophy and Psychology of Well-Being, Michael A. Bishop marries these complementary investigations under what he regards as an “inclusive approach” and the result is a new framework for understanding well-being and the good life, that is “the network theory”. This theory identifies well-being with instantiating a self-sustaining network of positive feelings, attitudes, behaviors, traits and accomplishments: a positive causal network. When doing well, you are embedded in a self-reinforcing web of positive internal and external states and events; when doing badly, you are caught in a "rut" or "vicious cycle" of negative interactions. Well-being isn't just one component of a positive causal network, such as pleasure, desire-fulfillment, or virtuous activity. Well-being is the network itself. The current paper introduces the book with an emphasis on these two main foci. Then conclude with some objection to both methodology and substantive aspect of theory which mainly concerns its power of normativity.
ملخص الجهاز:
کتاب زندگیخوب ، با توجه به توضیحاتی که درباره ی شـکل کتـاب دادیـم و نیـز بـا توجه به آنچه درباره ی محتوای آن در ادامه میآید، کتابی است که مـیتوانـد بـه لحـاظ آموزشی برای آشنایی دانشجویان با نظریه های معتبـر دربـاره ی بهـروزی، یـا بـه تعبیـر معروف تر سعادت ، در فلسفه و علم روانشناسی مثبت نگر وجود دارد، بسیار مفیـد واقـع شود.
کتاب ، به ویژه با توجه بـه اینکـه دانشـجویان روانشناسـی را بـا نظریـه هـای فلسـفی و دانشجویان فلسفه را بـا جدیـدترین نظـرات و یافتـه هـای علمـی دربـاره ی بهـروزی و خوشـبختی آشـنا مـیکنـد ویژگـی متمـایزی دارد کـه آن را از بسـیاری از کتـاب هـای نگاشته شده در این حوزه و حوزه های مشابه حتی به زبان انگلیسی جدا میکند.
اگر این ویژگی متمایز را در نظر نگیریم ، کتاب یکی دیگر از کتابهـای بسـیاری مـیشـد کـه بـه صورت جداگانه و بدون پل زدن میان فلسفه و روانشناسی مثبت نگر بـه صـورت مجـزا درباره ی سعادت و یا بهروزی نگاشته شده است .
در زبان فارسی، کتابهایی که درباره ی بهروزی نگاشته شده انـد بیشـتر بـه ترجمـه هـایی کتاب های عامه پسند در حوزه ی روانشناسی مثبت نگر یا روانشناسی موفقیت برمیگردند یا به نظریه هایی که در ضمن مباحث مربوطـه بـه حـوزه ی فلسـفه ی اخـلاق دربـاره ی سعادت و خوشبختی و برداشت فیلسوفان از این مفهوم بحث کرده اند.
کتاب حاضر تلاشی آغازین برای پیوند دادن این دو حوزه با یکدیگر در قالب یک نظریه است که میکوشد هم بنیانهای فلسفی داشته باشد و هـم بـیتوجـه بـه داده های علم روانشناسی مثبت نگر نباشد.