خلاصة:
هدف این مقاله بررسی تطبیقی دستور زبان داستان و ساختار پیرنگ در دو روایت از داستان «افشین و بودلف» در تاریخ بیهقی به قلم ابوالفضل بیهقی، و فرج بعد الشدهًْ اثر قاضی محسن تنوخی است. به نظر میرسد اگرچه از نظر گونۀ روایت و نقطۀ دید، تفاوتی در ساختار دستور زبان دو روایت دیده نمیشود، اما در واکاوی و تحلیل ساختار دستور زبان دو روایت، از دیدگاه علم روایت شناسیِ ساختارگرا، همواره این نکتۀ جالب ذهن نگارندگان را به خود مشغول کرده بود که با وجود شباهت دستور زبان داستانی در گونۀ روایت و نوع پیرنگ، و مرحلۀ عقد قرارداد کنشگران، بین دو روایت تفاوتی موجود است؛ بدین صورت که در روایت تاریخ بیهقی مرحلۀ عقد قرارداد بین کنشگران به صورت ملموس به زبان میآید، در حالی که روایت فرج بعد الشدهًْ، فاقد عقد قرارداد بین کنشگران است. نتایج پژوهش حاضر که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای فراهم آمده است، نشان میدهد که با توجه به نظریۀ دو گونۀ روایت دنیای داستان، همسانِ متنگرا و کنشگر در هر دو روایت وجود دارد و پیرنگ آنها از نوع فرمول الگوی پیوندی (PN۱=f{s۱→s۲∩o) است، درحالیکه از نظر دستور زبان داستان و مرحلۀ عقد قرارداد کنشگران، بین دو روایت تفاوتی موجود است.