خلاصة:
فقه رضوی از کتا بهای چال شبرانگیز و تاثیرگذار در مجامع فقهی امامیه ب هشمار م یرود.
این کتاب در برخی منابع فقهی و کتا بشناسی، به استناد گزار هها و شواهد س هگانه ذیل،
اثر تالیفی یا املایی اما مرضا)علی هالسام( دانسته شده است: نخست، مستندات تاریخی
همچون گزارش یابنده و معرّف نسخة اصل، دستیابی به نسخ ههای خطی کهن با تصریح
به تالیف کتاب به قلم حضرت رضا)علی هالسام( و دفع احتمال وضع و جعل در انحصار
عقلی تالیف کتاب به قلم اما مرضا)علی هالسام( یا دروغین و برساخت هبودن آن؛ دوم، مستندات
فهرستی چون معرّفی راویان صاحب نسخه یا کتاب اما مرضا)علی هالسام( در منابع فهرستی
شیعه؛ سوم، قراین درو نمتنی تالیف به قلم کیی از معصومان)علیه مالسام( و قراین درو نمتنی
تالیف به قلم شخص حضرت رضا)علی هالسام(. در پژوهش حاضر، پس از بازپژوهی تاریخ
دستیابی به این اثر و تبیین دلایل و شواهد مذکور، و نیز اعتبارسنجی انتقادهای مخالفان
این نظریه و تحلیل و کشف انتقادهای مخدوش و مقبول ، با سبک تحلیل ی توصیفی، میزان
اتقان گزار ههای استنادی برای اثبات نظریه تالیف فقه رضوی به قلم یا امای حضرت
رضا)علی هالسام( بازاندیشی انتقادی شده و این نتیجه ب هدست آمده است که در تمسّک به
این دلایل و شواهد به جمیع قراین موثّر در واکاوی و شناخت مولّف اثر توجّه نشده است. از
سوی دیگر، نم یتوان این کتاب را خالی از خط اما مرضا)علی هالسام(، اثری یگانه و منتسب
به مولّف واحد دانست.
ملخص الجهاز:
البتـه ، نکتـه اي مهـم کـه بـراي اثبـات نظرّيـۀ تقـدّم تاريـخ دسـتيابي بـه کتـاب فقـه رضوي نسـبت بـه عصـر مجلسـي اوّل ، بسـيار حايـز اهّميـت اسـت ، احـراز قطعـي مطابقـت نسـخۀ فقه الرضا(عليه الســلام ) کــه در کتــب ســيدعلي خان مدنــي موجــود بــوده ـ و در گــزارش افنـدي ذکـر شـده اسـت ـ بـا نسـخۀ واصـل بـه مجلسـي توّسـط قاضـي سـيد اميرحسـين اسـت ؛ امـا ظاهـراً ايـن تطابـق در نـگاه خـود افنـدي ، محـرز و قطعـي نيسـت زيـرا وي نظريـۀ برخـي محّققـان دربـارٔە عينّيـت و اّتحـاد فقـه رضـوي و رسـالۀ علي بن بابويـه قمـي را مطـرح کـرده و بـه احتمـال اشـتباه در انتسـاب کتـاب بـه امام رضا(عليه السـلام ) کـه از اشـتراک اسـم مؤّلــف و اســم پــدرش بــا نــام مبــارک امام رضا(عليه السلام )(علي بن موســي ) نشــأت گرفتــه ـ اشـاره کـرده اسـت و اسـتاد خويـش ، ميرزامحّمـد شـيرواني (م ١٠٩٨ق ) را نيـز مايل بـه نظريۀ اّتحــاد رســالۀ ابن بابويــه و فقــه رضــوي معرّفـي مي کنــد.
آثــاري چــون رســالۀ ذهبّيه (طبّ الرضــا) در آثــار کتاب شناســان و محدّثــان شــيعه معرّفــي شــده اســت و طبعــاً در صــورت تأليــف فقــه رضــوي بــه قلــم يــا امــلاي حضــرت رضا(عليه السـلام ) و وصـول آن بـه دسـت محقّقـان اماميـه ، شـهرت ايـن کتـاب نسـبت بـه رســالۀ ذهبّيــه ، کــه برخــي صاحب نظــران ســند متّصــل آن را بــه امام (عليه الســلام ) ذکــر کرده اند(مازندرانــي ،١٣٨٠: ١٠٣؛ مجلســي ، ١٤١٠ق ، ج ١: ١١ و ٣٠؛ همــان : ج ٥٩، ٣٠٦؛ طهرانــي ، ١٤٠٣ق ، ج ١٠: ٤٦) اولويــت و اهميــت بيشــتر خواهــد داشــت ؛ زيــرا طبّ الرضــا ـ بنــا بــر پذيــرش تأليــف بــه قلــم امام رضا(عليه الســلام ) ـ اوراقــي انــدک اســت کــه در طــبّ نگاشـته شـده است (مجلسـي ،١٤١٠ق ، ج ٥٩: ٣٠٧-٣٠٨؛ بحرالعلـوم ، بي تـا: ١٥٠، فائـدٔە ٤٥)؛ ولـي فقـه رضـوي کتابـي مبسـوط و مشـتمل بـر مهم تريـن احـکام فقهـي اسـت و اهتمـام عالمــان شــيعه در چنيــن آثــاري ، بســيار پردامنه تــر اســت .