خلاصة:
پرسش اصلی تحقیق چیستی حقیقت زمان در اندیشهی ابنسینا است. درک حقیقت زمان در اندیشه ابنسینا نیازمند درک اصول فلسفی او است. چون او دو رهیافت طبیعیاتی و الاهیاتی در باب وجود زمان صورتبندی نموده است. ابنسینا زمان را در رویکرد نخست بر مبنای حرکت و در رویکرد دوم، بر پایهی حدوث تحلیل میکند. انسان از حیث جسمانیت و بدنمندیاش در ذیل چارچوب رویکرد اول میگنجد، اما آدمی ذاتا توانایی مفارقت از این افق تنگ را دارا است و میتواند از افق بدن مندیاش فراتر برود و در ذیل چارچوب دوم، بود و نبود وجود، به تفکر بپردازد. ابنسینا تحلیلی به دست میدهد که دو وجه مراقبت و مفارقت از افق زمان را تضمین و اجرا میکند. برای تحقیق و تدقیق این مضمون لازم است: به عنوان مقدمات، فلسفه زمان حداقل در قالب یک مدخل، و نیز ریشههای تاریخی آن به اختصار روشن شود. اما وضوح کلیت بحث زمان از راه درک اصول فلسفی زمان میگذرد، تا مسالهی هستیشناسی زمان، خود را چنانکه در اندیشه ابنسینا هست نشان دهد. تحقیق رابطه زمان و استکمال انسان به تکمیل بحث میافزاید.
ملخص الجهاز:
دستیابی به این هدف نیازمند برنامه و نقشه راه خاص خود میباشد، اما تا جایی که به امر زمان مربوط میشود، گذر و فراروی از افق زمانی وجود پیششرط دستیابی به این غایت است.
انسان تنها آنگاه قادر خواهد شد که به سوی عالم عقل پرواز کند و به استکمال عقلی دست یابد که ذات مجرد خود را از سیطرهی این گرهخوردگی وثیق و لذا از احاطهی افق تنگ زمان رهایی بخشد.
بنابراین، حرکت به معنای قطع نمیتواند وجود عینی و حصول حقیقی داشته باشد، بلکه این امر متصل از اموری است که ذات قائم در اعیان ندارد و تنها در خیال است.
(ابنسینا، بیتا: 83ـ84) ب) حرکت به معنای توسط: حرکت به این معنا حدوث امر بسیطی است که اتصال و امتدادی ندارد، آنا به وجود آمده و به نحو یک امر وجودی سیال بقا و استمرار مییابد.
علیرغم تمام این احوال، زمان یک نحوه موجودیت امکانی است، لذا ترکیبی از وجود و ماهیت دارد.
» (ابنسینا، بیتا: 151ـ152) به نظر نمیرسد انتخاب این طریق امر دلبخواهی باشد، بلکه بیشتر به خاطر وجود خیلی ضعیف و فرار زمان است که اصطیاد وجودش جز از راه بررسی ماهیتش (به دلیل ثبات ماهیت) ممکن نیست.
پس این امکان از سنخ کمیت و مقدار است، اما مقدار متحرک و مقدار مسافت نیست، همچنین، خود حرکت نیست، سرعت هم نیست.
5ـ عقل سه نحوه بودن و وعاء وجودی فرض میکند: الف) در زمان بودن: این نحوه بودن متی اشیاء متغیری است که دارای مبدأ و منتها است و مبدأش غیر از منتهایش میباشد، و دائما در تقضی، تجدد و سیلان احوال قرار دارد.