خلاصة:
در جریان بلوایی که به علت کمبود نان و گرانی ارزاق در 7 جمادی الاول 1329ق/ 6 مه 1911م، در اصفهان رخ داد، حاج محمدجعفر خوانساری، معاون یا کفیل بلدیۀ شهر، به طرز فجیعی کشته شد و تعدادی از نهادهای تازه تأسیس اداری شهر تخریب گردید. در گزارش و تحلیل این واقعه، روایتهای گوناگونی ابراز شده است که این نوشتار سعی دارد با توجه به این روایتها و با توجه به عوامل قدرت در شهر اصفهان و شرایط حاکم بر شهر در آن دوره، به بررسی و تحلیل این واقعه بپردازد و پیچیدگیهای آن را با تأکید بر حادثۀ کشته شدن خوانساری واکاوی نماید. براین اساس سئوال اصلی پژوهش این است که: چگونه مشکل کمبود نان و گرانی ارزاق در اصفهان در سال 1329ق، به درگیری عوامل مختلف قدرت در شهر منجر شد؟روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و شیوۀ گردآوری اطلاعات، کتابخانهای و مبتنی بر منابع مکتوب و روزنامههای منتشره در آن دوره میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که عوامل گوناگون قدرت در اصفهان با توجه به شرایط حاکم بر شهر که ناشی از وقوع انقلاب مشروطه بود، برای بیرون کردن یکدیگر از عرصۀ قدرت و ضربه زدن به همدیگر، محمدجعفر خوانساری را در شورشی ساختگی به بهانۀ کمبود نان و گرانی ارزاق کشتند و تعدادی از نهادهای مدنی شهر را غارت و تخریب نمودند.
ملخص الجهاز:
بنابراین بر اساس تحلیل روزنامۀ پروانه ، معتمدخاقان که بـا ملاکـین شـهر برای کسب درآمد از راه احتکار آذوقۀ مردم همکاری میکرد و بـا بلدیـه ، انجمـن ولایتـی و دیگر ادارات شهر مانند عدلیه نیز اختلاف پیدا کرده بود، تصـمیم گرفـت کـه ایـن ادارات را تخریب کند و خوانساری را که برای تهیۀ نان مایۀ زحمتش شده بود، از میان بردارد (روزنامۀ پروانه ، س ١، ش ٢٢، ١٥ جمادیالثانی١٣٢٩ق ).
بـر ایـن اسـاس ماجرای بلوای نان در اصفهان در ٧ جمادیالاول ١٣٢٩ق / ٦ مه ١٩١١م ، که منجر به کشته شدن جعفر خوانساری، معاون یا کفیل بلدیه ، و تخریب تعدادی از نهادهای مدنی شهر شد در متن تاریخی آن با توجه به شرایط موجود و عوامل قدرت در اصفهان دورة مشـروطه ، قابل فهم است .
در این درگیریها آن چنان فضای شهر چند قطبی شد که تحلیـل واقعـۀ بلـوای نـان در اصـفهان پیچیده گردید و شاید به علت همین پیچیـدگیهـا و منـافع و اغـراض شخصـی اسـت کـه شاهدان و معاصران این واقعه ، روایت های گوناگون زیر را، که وجه غالب آنها دیدگاهی است که نقش همۀ عوامل قدرت را در شرایط آن زمان در نظر نیاورده و فقط بر یک عامل یـا دو عامل تأکید کرده است ، ارائه داده اند: ١- عده ای از محتکران شهر به ویژه آقانجفی و پسر او، کمال الدین شریعتمدار، به منظور از بین بردن جعفر خوانساری که گندم های آنها را به زور به شهر آورده بـود، جمعـی از اشرار را پول دادند تا خوانساری را بکشند و نهادهای مـدنی حاصـل از مشـروطه را تخریـب نمایند.