خلاصة:
مقدمه: ازآنجاکه یکی از زمینههای اصلی فهم سیاست اجتماعی و بهتبع آن، سیاست سلامت، توجه به چگونگی اهتمام دولت به توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور است؛ بنابراین، میتوان روند تحول و پیشرفت آن را از خلال چگونگی تحول و پیشرفت کشورها در امر توسعه پیگرفت. این تحقیق با هدف بررسی تحولات نظام سلامت ایران در خلال برنامههای عمرانی و توسعه قبل و بعد از انقلاب سال 1357 به انجام رسیده است.روش: تحقیق حاضر به روش تطبیقی و با تکنیک تحلیل محتوای کیفی به انجام رسیده است که مبتنی بر گردآوری دادهها از منابع معتبر مرتبط با نظام سلامت در ایران (اعم از پزشکی، بهداشت و...) و متن برنامههای عمرانی و توسعه و ارزیابیها و گزارشهای مرتبط با آنها است.یافتهها: تفاوت اصلی برنامهریزی در دو دوره موردمطالعه به جهتگیری حکومتهای مستقر برمیگردد؛ در حکومت پهلوی تجدد و مدرنسازی کشور مبتنی بر دولت ـ ملتسازی مبنای تصمیمگیریها و سیاستهای کلان بوده؛ اما در حکومت جمهوری اسلامی برقراری عدالت اجتماعی مبنای سیاستگذاریهای کلان بوده و تامین رفاه مردم نیز بخشی از تحقق این اهداف به شمار آمده است. نتیجه اجرای برنامههای عمرانی و توسعه تغییرات گستردهای در شاخصهای بهداشتی کشور را نشان میدهد، اما برنامههای عمرانی قبل از انقلاب نهتنها در مدرنسازی کشور ناموفق عمل کردند، بلکه به دلیل بیتوجهی به عدالت سبب افزایش نابرابری و نارضایتی در عموم مردم شدند و بعد از انقلاب نیز علیرغم تاکید برنامههای توسعه بر گسترش عدالت اجتماعی، در حوزه سلامت این امر محقق نشده است.بحث: موفقیت در اجرای سیاستهای نظام سلامت و تحقق عدالت اجتماعی منوط به داشتن برنامههای متکی بر دادهها و برآوردهای منطقی و واقعبینانه، حرکت بهسوی برنامههای مختلط (دستوری ـ ارشادی) و انجام اصلاحات اساسی ساختاری در برنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادی است.