چهل طوطی اصل - مجلة یغما الأدب والفن

"دکتر سیمین دانشور جلال آل احمد چهل طوطی اصل‌ (3) امیر شب دیگر را نیز به بیخوابی گذراند و هرچه کرده معنای گفتهء دختر را در نیافت‌ ناچار روز دیگر بدنبال دختر فرستاد گفت:باید بیدرنگ معنای آنچه را که‌ گفته‌ای بازگویی. مادر در محضر قاضی گفت:این مرد بیکاره چنین قصه‌ای را پیش خود بافته است چرا که برای رسیدن بوصال دختر من راهی جز این نداشته است. (5) روز دیگر امیر که هنوز معنای معما را نیافته بود باز بدنبال دختر برهمن‌ فرستاد،و گفت که:تو قول دادی که معنای سخن خود را بازگویی. دختر برهمن پرسید:آیا میدانی که چرا پوشپاکاره دیگر نخندید؟و علت‌ آن چه بود؟امیر پاسخ داد که:از این قضیه اطلاعی ندارم. بعد پرسید که:چرا دیگر نمیخندد؟و نیز این را پرسید که:علت خندهء ماهیان چه بوده است؟او در پاسخ گفت:که: ماجرای خانوادگی را نباید بر سر جمع بر زبان راند. پوشپاکاره کرنشی کرد و گفت:ای امیر همین زن دیشب از معشوق خود تپانچه‌ای خورد و غش نکرد-اکنون بتپانچهء من غش کرده است."