خلاصة:
این تحقیق به مطالعه مفهوم عرفان، خاستگاه و قابلیتش در پرده برگرفتن از راز آفرینش میپردازد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی آثار آراء علامه طباطبائی، به عنوان نماینده تفکر شیعی در دوران معاصر، در اندیشه هانری کربن است که بلوغ نظری وی را نه تنها نسبت به این حوزه، به ویژه عرفان اسلامی، بلکه بطور کلی سبب میشود. براساس این تحقیق، کربن با تاکید بر این واقعیت که آیین تشیع عرفان ایرانی را نیز در خود دارد و بر خلاف عرفان غربی هیچ مفارقتی بین فلسفه و عرفان در نظر نمیگیرد، آن را به عنوان راه حلی برای حفظ جهان در مقابل سکولاریسم معرفی میکند.
ملخص الجهاز:
<FootNote No="285" Text="همان"/> علامه بر این باور است که از سه طریق میتوان به حقیقت و راز هستی دست یافت : راه عقل یا همان طریقت فلاسفه که بر پایۀ استدلال عقلانی واقعیات ملموس بنا نهاده شده است، راه عرفا و صوفیان که تزکیۀ نفس، شهود و تفکر را در برمیگیرد، و یا از طریق مذهب و رهنمودهای آن که بر باطن چیزها تکیه میکند<FootNote No="286" Text=" همان؛1387: 87 ؛ مسعود، 1377: 28-18"/>.
<FootNote No="299" Text=" همان"/> میستیسیسم، تصوف و عرفان از دیدگاه هانری کربن از نظر هانری کربن، تصوف، به طور عام، حاصل تلفیق فلسفه و عرفان است<FootNote No="300" Text=" Corbin, tome I, 1971 : X"/>.
وانگهی، کربن با شرح تناقض تجربۀ عرفانی که هم زمان موجب مراقبه ی عرفانی در خود، و رهایی از خویش میگردد، تأکید میکند که درون انسان محل پیوند میان خدا و جهان هستی است<FootNote No="301" Text=" Ibid: 31"/> و تمامی مذاهب دارای منشاء عرفانی هستند.
به علاوه، کربن به صراحت بیان میکند که کلیسا با دوری از گنوس (عرفان) و تقلیل دادن جنبۀ الهی منجی آخرالزمان به جنبه ای اجتماعی، آنهم به صورت محض و ساده، موجب سکولار و لائیک شدن الهیات شده است<FootNote No="334" Text=" Ibid:23; Corbin, 2003"/>.
<FootNote No="339" Text=" Ibid:31"/> کربن در جلد سوم کتاب اسلام ایرانی، به کمک نظریات روزبهان بقلی و ابن عربی، دو تن از شخصیتهای بزرگ تصوف، بهطور اخص، از رابطۀ میان تشیع و تصوف سخن میگوید و در این خصوص به موضوع اصلی یکی از مراحل سیر وسلوک درونی روزبهان؛ یعنی تجلی جمال الهی اشاره دارد<FootNote No="340" Text=" Corbin, tome III, 1971: 81-82"/>.