خلاصة:
هستیشناسی از مهمترین مباحث عرفان اسلامی است که با نظری شدن عرفان توسط ابنعربی، بیش از پیش مورد توجه متصوفه و عرفا قرار گرفته است. نجمالدین رازی و عزیز نسفی از عرفای بزرگ قرن هفتم و منسوب به فرقة کبرویه بودهاند؛ با این تفاوت که نسفی تحت تأثیر آرای ابنعربی نیز بوده است. رازی به پیروی از مکتب کبرویه، هستی را براساس عالم امر و خلق یا ملک و ملکوت تقسیم میکند. در مبانی فکری او دربارة هستی توجه به نور، زوجیت در عالم و وحدت وجود دیده میشود. از سوی دیگر، نسفی ضمن اشاره به این دو عالم، جبروت را به آن افزوده و در هستیشناسی خویش، به تقسیمات سهگانهای قائل شده؛علاوه بر این به تفصیل مباحث وحدت وجود را بیان نموده است. در میان اقوال این دو، توجه به تجلی و اهمیت انسان در عالم مشترک است. این پژوهش بر آن است که به شیوة توصیفی- مقایسهای، به بررسی شباهتها و اختلافات آرای این دو و مبانی آن در باب هستیشناسی بپردازد.