خلاصة:
در سدههای نخستین تاریخ اسلام؛ مسلمانان دارای پیشرفتهای چشمگیری در علوم مختلف
بودند و کشورهای اسلامی نیز جز، پیشرفتهترین کشورها بهحساب میآمدند؛ ولی کمکم این
پیشرفت، رّخت بربست و سرزمینهای اسلامی دچار پسرفت و انحطاط شدند. در این تحقیقی
که به رورش کتابخانهای و به صورت تحلیلی - استادی تهیه شده استه سعی شده تا عوامل
انحراف تمدن اسلامی با کاوش در خود منابع دینی و خصوصا قرآن بازشناسی و متذکر شوند.
شناخت این عوامل به ما کمک میکند تا امتها از جوامع گذشته عبرت گرفته و به سرنوشت
اقوامی که در گذشته هلاک شدهاند دچار نشوند. نتیجهی پژوهش چهار دلیل عمده را
دربردارد: اعتقاد و رواج خرافه، سستی و تنبلی، تقلیدهای کورکورانه و بیعدالتی. این موارد
انحطاط و انحراف تمدانها و البته تمدن اسلامی را رقم زدهاند.
ملخص الجهاز:
برخی از مردم آن زمان گفتند که خورشـید در مـرگ ابراهیم عزادار شده است ؛ امّا پیامبر با این سخن ، بـه مبـارزه برخاسـتند و فرمودنـد کـه : «خورشید و ماه دو نشانه ای از آیات الهی هسـتند کـه بـر طبـق سـنت طبیعـی حرکـت می کنند و برای مرگ و حیات کسی، خسوف و کسوف نمی کنند؛ پس هنگامی که هر دو یا یکی از آن ها گرفت ، نماز بخوانید.
واضـح است که «سرنوشت » به این معنی تحریف شده ، روح تحرک و تـلاش بـه سـوی زنـدگی بهتر را از انسان سلب می کند و هر مصـیبتی کـه بـر سـر آنـان بیایـد چـون آن را طبـق خواست و مشیت الهی می دانند، ازاین رو، آن را با آغوش باز پذیرفته و هیچ گونه تـلاش و عکس العملی در برابر آن ، از خود نشان نمی دهند.
(قربـانی،١٣٧٢، ص ٢٧٩) بنـابراین درسـت است که همه ی پدیده های این عالم ، طبق خواست و مشـیت الهـی پدیـد مـی آیـد ولـی هیچ گاه خداوند، اعمال مردم را بدون خواست آن ها نمی خواهد بلکه از آن ها می خواهـد که در کمال آزادی و اختیار راه خود را انتخـاب و اعمـال خـود را انجـام دهنـد و ایـن وابسته به خود آن ها است که تا کدام طرف را اختیار کنند: طرف خیر یا شر را؟ چنانکـه قرآن مجید می فرماید: «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.