خلاصة:
بلاغت «فصل و وصل» یکی از مباحث اصلی و با اهمیّت علم معانی است که برخی از بلاغت پژوهان این باب را حد بلاغت خوانده و
فهم آن را متکی به ذوق سلیم دانستهاند. علی رغم تلاش اندیشمندان پیشین،همچنان در بحث فصل و وصل چه از نظر موضوع
و چه مصداق مباحثی ناگفته به چشم میخورد و از آنجایی که پژوهش حاضر با شیوهی توصیفی-تحلیلی در جستجوی موارد
ناگفته در این بحث است. سعی بر آن دارد که پس از بیان کلّیات و مقدمات فصل و وصلء خبری و انشایی بودن «سبحان» را از نظر
علمای نحو بررسی و سپس موضع فصل یا وصل آن را در آیات قرآن کریم به عنوان ابلغ و افصح کلام, براساس نظر مفسّران و
مترجمان مشخص کند.
ملخص الجهاز:
این امر (نیاوردن حرف عطف «واو») در صورتی در یک کلام فصیح و بلیغ اتفاق میافتد که بین جملهها یکی از حالتهای زیر پیش آید که در این مجال براساس تعاریف مشهور و مورد اجماع بلاغتپژوهان در کتب بلاغی، حالتها و مواضع فصل را برمیشمریم : -کمال الانقطاع: مراد از «کمال الانقطاع» اختلاف دو جمله در خبری و انشایی بودن در لفظ و معنا و یا در فقط معنا و عدم وجود جامع 1 و نقطه مشترک در بین دوجمله است.
﴾ را میتوان در معنای «ما من شرکائکم من یفعل ذلک» (ابوعبیدة، 1381ق، ج2، ص123) و جملهای در معنای خبر به حساب آورد؛ شاید بتوان اینگونه توجیه کرد که فصل بین این جمله با جملهی «سبحان» به خاطر اختلاف در معنا از نظر انشایی و خبری بودن است و همچنین فصل آن از جملات قبل نیز به خاطر عدم مشارکت در حکم اعرابی (صلهی موصول) میباشد.
1. در قرآن کریم «سبحان» تنها یک بار به جملهی انشایی عطف شده است که آن هم در آیهی ﴿فلما جاءها نودی أن بورک من فی النار و من حولها و سبحان الله رب العالمین ﴾ (النمل:27/8) میباشد، عطف بین جملهی ﴿سبحان الله رب العالمین﴾ به انشاء غیرطلبی﴿ فلما جاءها نودی ﴾ در این آیه را میتوان دلیلی بر صحت ادعای انشای غیرطلبی بودن «سبحان» در آیات قبل هم دانست و با توجه به این آیه و اعراب «تعالی» میتوان نتیجه گرفت که «سبحان» در این آیات چه علم جنس باشد و چه مصدر؛ جانشین فعل ماضی شده و جملهی دعائیهی تنزهیه و انشای غیرطلبی است.