خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودپندارهی تحصیلی در رابطهی بین الگوهای ارتباطی خانواده با انگیزهی پیشرفت انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان به تعداد 12947 نفر بودند که از بین آنها 380 نفر (150 پسر، 230 دختر) به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامههای الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1997)، خودپندارهی تحصیلی (لی یو و وانگ، 2005)، انگیزهی پیشرفت (هرمنس، 1970) را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که الگوهای ارتباطی خانواده بهطور مثبت و معنیدار پیشبینی کننده خودپندارهی تحصیلی میباشد و خودپندارهی تحصیلی نیز بهطور مثبت و معنیدار انگیزهی پیشرفت را پیشبینی میکند. الگوهای ارتباطی از طریق متغیر واسطهای خودپندارهی تحصیلی نیز انگیزهی پیشرفت را پیشبینی میکند. درنتیجهی بیشتر بودن اثرات کلی دو مسیر مستقیم و غیرمستقیم ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و خودپندارهی تحصیلی یک نقش میانجیگری نسبی برای خودپندارهی تحصیلی بین الگوهای ارتباطی با انگیزهی پیشرفت وجود دارد. نتیجه گرفته میشود که میتوان با آموزش و توجه بیشتر به روابط بین خانواده و خودپنداره افراد در افزایش انگیزهی پیشرفت، بهره گرفت.