خلاصة:
در آثار عارفان بزرگ ، هدف نهایی از ارائه داستان ها و تمثیلات چیزی جز بیان و توجیه صفات ارزشمند انسان کامل نیست . عارفان بزرگ به درستی انسان را «عالم اکبر» می دانند، عالمی که خداوند در سرنوشت او استعداد های شگفت به ودیعت نهاده است . انسان می تواند به مدد اراده و کوشش خویش راه تکامل وعروج معنوی را طی کند .عطّار به عنوان یکی از قلّه های رفیع عرفان اسلامی، محور آثار خویش را انسان و سعادت او قرار داده و همواره در سراسر مثنوی هایش سیر ترقی انسان را تا مرتبه کمال و رسیدن به مرحله انسان کامل به تصویر کشیده است.آثارعطار همانند بسیاری از شعرای پارسی گوی دیگر سرشار از مضامینی است که می توان سیمای انسان آرمانی را از طریق آن ترسیم نمود . بررسی اشعار عطار نشان می دهد که آثار او آکنده از مفاهیم مذهبی و عرفانی است که می توان با بررسی آن مفاهیم دیدگاه عطار در باره انسان آرمانی را استنباط کرد.در این مقاله بر آنیم با بررسی مفهوم انسان آرمانی و جایگاه آن در اشعار و اندیشه های شبه آن پی ببریم.
All the works of the great mystics are directed towards the
representation of the perfect man. Great mystics, rightfully, call
man, The Macrocosm, the worlds in which God has endowed man with
magnanimous aptitudes. Through this word, man can traverse the way to
spiritual perfection. Attar, as a great Persian mystic, also posits a
pivotal status for man and his welfare. A great number of themes in
his works are replete with the presentation of man in his perfection.
A study of his works indicates that through revision of his religious
and mystic conceptions, one can imply his ideas about the perfect man.
This research, through the study of ideal man and his position, seeks
to find out Attar’s conceptions and attitudes regarding the ideal man.
ملخص الجهاز:
نظریه انسان آرمانی در عرفان اسلامی در جهان بینی عرفان اسلامی ، انسان به واسطه دارا بودن گوهر دل و جان که گنجینه اسرار حق و تجلی گاه انوار الهی است و به حکم آیات : «و لقد کرمنابنی آدم » (الإسراء/ ٧٠ ) و« انی جاعل فی الارض خلیفه » (البقره /٣٠) و « علم آدم الاسماء کلها » (البقره / ٣١ ) مظهر جمیـع صفات و اسمای خداوندی شده و مباهی به تکریم و جانشینی باری تعالی و شایسته ء پـذیرش بار امانت (الاحزاب /٨٢ ) و صفت احسن التقویم (التین / ٤ ) گردیده است و در عرصه کاینات تنها موجودی است که : تاج کرمـــناست بر فرق ســــــرش طــوق اعطـــــیناست آویــز بــــرش جوهر است انسان و چرخ او را عـرض جملــه فــرع و پایــه انــد واو غـــرض بحر علمی در نمی پنــــهان شــــده در ســه گــز تــن ، عــالمی پنهــان شــده (مولانا ، ١٣٨٢: ج٥:ب ٣٥٧٤) به عبارت دیگر، انسان عالمی است اکبر که خداوند در سرشت وی اسـتعدادهایی شـگفت انگیز را به ودیعت نهاده و به او این توان و فرصت را عطا فرمـوده اسـت تـا بـه مـدد اراده و کوشش آن استعدادها را از قوه به فعل در آورد و با پیمـودن راه تکامـل و عـروج معنـوی کـه لازمه اش متخلق شدن به اخلاق الله است ، بدانجای رسد که طبیعت را مسخر قدرت خـویش سازد و همانند خداوند بر کائنات فرمان براند و جز خدای نبینـد .