خلاصة:
دانش بهعنوان سرمایهای نامحسوس، بنیادیترین منبع اقتصادی به شمار میرود. هرچند که مانند دیگر منابع، نیاز به اداره شدن و استاندارد شدن دارد. دریک سازمان، دانش مرتبط با حوزه فعالیت یکی از اجزای ضروری و حیاتی است. این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد مؤسسات حسابرسی با نقش میانجی یادگیری سازمانی به انجام رسید. بدین منظور از نمونه آماری به تعداد 128 نفر با استفاده از فرمول کوکران و با ابزار پرسشنامه استفاده گردید. جامعه آماری در این تحقیق کلیه حسابرسان مشغول به کار در مؤسسات حسابرسی واقع در تهران میباشد که با شرایط خاص تعداد نمونه انتخاب گردید. بهمنظور پردازش دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و از رگرسیون چندگانه و از نرمافزار SPSS استفاده شد. میانگین بهدستآمده برای متغیرهای عملکرد مؤسسات حسابرسی، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی به ترتیب 3.30، 3.40 و 3.40 می باشد. تحلیلهای آماری مرتبط نشان داد که متغیر مدیریت دانش و پنج بعد آن بر روی عملکرد مؤسسات حسابرسی تأثیر معنیداری دارد. میزان همبستگی موجود بین مدیریت دانش و عملکرد مؤسسات حسابرسی 0.39 میباشد که نشاندهنده رابطه متوسط و مثبت بین دو متغیر است. واریانس بهدستآمده نیز نشان داد که متغیر مدیریت دانش میزان 15 درصد از تغییرات واریانس متغیر عملکرد مؤسسات حسابرسی را مورد تبیین قرار داد. همچنین در مورد میانگین متغیرها نیز نتایج نشان داد که میانگین متغیرهای عملکرد مؤسسات حسابرسی، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی از حد متوسط بالاتر بوده و این تفاوت میانگینها به لحاظ آماری مثبت و معنادار میباشد.
ملخص الجهاز:
ir مهدي محرابيزاده کارشناسي ارشد حسابداري، موسسه آموزش عالي پرندک چکيده هدف اصلي اين پژوهش تبيين عوامل موثر بر اطمينان حاصل از قضاوت حسابرسي و بررسي تاثير حق انتخاب ، ريسک دعاوي حقوقي، ميزان اطلاعات ، تجربه بر اطمينان حسابرسي ميباشد.
نتايج تجزيه و تحليل داده ها گوياي آن است که در شرايطي که ريسک دعاوي حقوقي زياد ميباشد حسابرسان با تجربه کمتر در شرايطي که حق انتخاب دارند، تمايل به جمع آوري ميزان اطلاعات بيشتري در شرايط عدم حق انتخاب دارند.
همچنين نتايج حاکي از اين مطلب بود که داشتن حق انتخاب باعث اطمينان بيشتر نسبت به قضاوت حسابرسان گرديده و مخصوصا زمانيکه ريسک دعاوي حقوقي زياد ميباشد در صورت وجود تجربه بالا اين اطمينان افزايش مييابد .
نتايج اين پژوهش تاثير رواني حاصل از انتخاب براي بدست آوردن اطلاعات که تابعي از هر دو ويژگي محيط حسابرسي (به عنوان مثال خطر دعاوي حقوقي ) و خصوصيات تصميم گيرنده است (مثلا تجربه حسابرس )، ميپردازد.
در اين پژوهش ، ما با اندازه گيري تجربه حسابرس و با توجه به يافته هاي کلي از تحقيقات پيشين که حسابرسان با تجربه تر کمتر در معرض ديگر تعصبات قضاوت قرار ميگيرند، ما پيش بيني تعامل زير را داريم : فرضيه سوم (H٣): تجربه حسابرس باعث کاهش اثر متقابل انتخاب اطلاعات و ريسک دعاوي حقوقي در مورد ميزان اطلاعات جمع آوري شده ميشود.
در راستاي بررسي فرضيه سوم پژوهش مبني بر اينکه تجربه حسابرس باعث کاهش اثر متقابل انتخاب اطلاعات و ريسک دعاوي حقوقي در مورد ميزان اطلاعات جمع آوري شده ميشود از آزمون تحليل واريانس دو راهه استفاده شده است .