خلاصة:
ناتـورالیسم ادبـی بـه تشریـح اوضاع کلی شخصیت در رمان، در بستر شرایط جبری «زمان» و «مکان»، «وراثت» میپردازد. این مکتب یکی از مکاتب مهم ادبیات داستانی ایران به شمار میرود. فیروزه گلسرخی از نویسندگان دهههای متأخر است که به شیـوۀ ناتورالیستی و عینی به روایت داستان میپردازد. برخی از آثار او به جهت بیان بیپرده زشتیها، تأثیر محیط و لحظه، توصیف مشمئزکنندۀ فقر، وجهۀ ناتورالیستی دارند. بنابراین، نگارندگان با توجه به این خصوصیات بر خود ضرورت دیدند که کتاب من یک سایهام و چند داستان دیگر او را به شیوۀ تحلیلی - استنباطی مورد بررسی قرار دهند. پس از بررسی مشخص شد که مضمون سه داستان کوتاه، رؤیای بعد از ظهر نیمۀ تابستان، من یک سایهام و مستأجر، مطابق با مضامین داستانهای ناتورالیستی بوده و مؤلفههای آن در این سه داستان حضور گستردهای دارد. معرفی هجده مؤلفۀ ناتورالیستی به همراه تحلیل شاهد مثالهایی از داستانهای مذکور و تشخیص مؤلفههای پربسامد از مهمترین دستاوردهای این پژوهش است. همچنین گلسرخی توانسته است که از طریق همسو کردن مؤلفههای «عنوان بیپردۀ مسائل جنسی» و «زشتنگاری» با فرهنگ و معیارهای جامعه اسلامی، آنها را بومیسازی کند.