خلاصة:
نظریه م هبانگ از جمله نظریاتی است که به دلیل وجود شواهد و قرائن توانسته است نسبت به نظریات رقیب خود تفوق و برتری یابد. این نظریه جدید کیهان شناختی سبب شد تا برخی از متفکرین دینی و به ویژه متکلمین جدید مه بانگ را مصداق خلق از عدم دانسته و به طرفدار ی از حدوث زمانی عالم بپردازند. مه بانگ از طریق برهان انی و شواهد تجربی مورد تایید قرار گرفته است. در این مقاله با استفاده از آموزه های فلسفه علم و فلسفه اسلامی به بررسی و نقد پیش فرضهای نظریه م هبانگ میپردازیم. در ابتد ا
ثابت میکنیم که این نظریه به دلیل نداشتن شرایط تجربی و تکرار ناپذیری معیارهای نظریه علمی را دارا نیست و سپس از طری ق آموزها ی فلسفه اسلامی، که مبتنی بر برهان از نوع لمی است، نقاط ضعف این نظریه راآشکار خواهیم کرد. با توجه به این نقدها میتوان گفت که از طریق نظریه مه بانگ نمیتوان حدوث زمانی عالم را اثبات کرد.