خلاصة:
شناخت و تحلیل جریانهای فکری، عامل مهمی در شناخت بهتر پدیدهها و مسائل محیطی در گذشته و حال و راهبری تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در آینده است. بنابراین، یکی از اهداف جریان شناسیهای فکری را میتوان اعتلای حوزه سیاستگذاری، از جمله سیاستگذاری فرهنگی دانست. از این منظر، اینگونه جریانشناسی را باید به شناخت آراء جریانهای فکری در مسئله نسبت دین و زندگی معطوف ساخت. در این نوشتار، حوزه دینپژوهی، عرصه تضارب افکار در مسئله نسبت دین و زندگی قلمداد شده و دیدگاههای جریانهای فکری ایرانِ معاصر بر حول سه مولفهی؛ موضوعشناسی، روششناسی و راهحل شناسی، معرفی و توصیف شده، سپس با مرور اجمالی چیستی سیاستگذاری فرهنگی، نقش دینپژوهی و تنوع جریانهای فکری این حوزه در سیاستگذاری فرهنگی تبیین شده است.
ملخص الجهاز:
در همین راستا، مراکز و موسسات پژوهشی ـ حوزوی و دانشگاهی ـ فراوانی در کشور تأسیس شده و با رویکرد دینی فعالیت مینمایند، اما چگونگی حضور و اثرگذاری این مراکز (و در لایهای فراتر، جریانهای فکری) در تحولات فرهنگی و اجتماعی کشور و بطور مشخص در حوزه سیاستگذاری فرهنگی، دستکم از دو حیث قابل مطالعه و بررسی است.
با این توصیف، ضمن تحدید معنای مورد نظر این تحقیق از دینپژوهی، به «مطالعه نسبت میان دین و زندگی»، تلاش شده است تا از رهگذر معرفی آرای جریانهای فکری پیرامون این مسئله، چارچوبی برای بررسی نقش و تأثیر آنها در نظام سیاستگذاری فرهنگی کشور ارائه شود.
طبعا صاحبنظران این جریان درصدد پاسخگویی به این دغدغهها برآمدهاند، اما در یک تحلیل کلی میتوان گفت؛ ضرورت ژرفاندیشی در منابع اسلامی و نیز فقدان نظریهها و تحلیلهای عمیق در تبیین نسبت میان دین و مدرنیته غربی سبب شد تا روشنفکران دینی در گشودن این گره در نهایت به همان ایدههایی دست یازند که پیش از آنها از سوی مکتبهای غربی و تجددگرایان سکولار ـ به بیان دیگری ـ ارائه شده بود.
دینپژوهی الگوساز: از دیدگاه جریان پیشرفتگرایی اسلامی، دین اسلام در ادامه رسالت تاریخی پیامبران الاهی، خود طرح مستقلی برای بهبود زندگی بشر و ساختن آیندهای روشن و متعالی ارائه داده است، این طرح، نه در گذشته تاریخی اسلام به طور کامل تحقق یافته است و نه بر الگوهای مادی مدرن تطبیق مییابد، بلکه تنها با تلاش مسلمانان در طول تاریخ به منصه ظهور میرسد و تحقق کامل آن را باید در آینده موعود انتظار کشید.