خلاصة:
شناخت فضایل و رذایل یکی از مبانی اخلاقی است. انسان باید نخست، صفاتی را که شایسته است به آن ها متصف شود، بشناسد. در قرآن کریم به برخی ویژگی های پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم اشاره شده است. خداوند ایشان را الگوی شایسته ای برای بشر معرفی کرده؛ از این رو لازم است، آیات مربوط به معرفی رسول خاتم صلّی الله علیه و آله دقیق و همه جانبه بررسی شود. منافقان پیامبرصلّی الله علیه و آله را «اذن»، یعنی کسی که سرتاپا گوش است، می نامیدند تا شخصیت رسول خداصلّی الله علیه و آله را ترور کرده و ایشان را ساده لوح و دهان بین معرفی کنند و درنتیجه وحی را سست و بی پایه نشان دهند. خداوند متعال می فرماید، سرتاپا گوش بودن، نه تنها باعث تحقیر ایشان نیست، بلکه فضیلتی اخلاقی است که خیر جامعه را دربردارد. در بررسی این آیه شریف بدین حقیقت دست می یابیم که ایشان از طریق شنیدن سخنان افراد و حتی مخالفانشان، باعث جذب آن ها به اسلام و مانع ایجاد تنش در جامعه می شدند و بدین صورت در هدایت ایشان موفق تر بودند. پیامبرصلّی الله علیه و آله با پذیرش عذرخواهی خطاکاران زمینه توبه و حفظ کرامت انسانی آنان را فراهم می کردند؛ ولی در مقام عمل، با ذکاوت و دوراندیشی، تنها به سخنانی جامه عمل می پوشاندند که به صلاح فرد و درنتیجه جامعه مسلمانان بود.
ملخص الجهاز:
معنای واژۀ «اُذن» اذن در لغت به عضوی گفته می شود که بهوسیلۀ آن، فعل شنیدن انجام میشود؛ ولی بهعنوان استعاره بهمنظور مبالغه دربارۀ کسی بهکار میرود که گویی همۀ مجاری ادراکیاش در حکم گوش است و سخن هرکسی را میشنود و بدون فکر و بررسی میپذیرد؛ مانند اینکه به جاسوس «عین»میگویند، گویی وجود کسی که جاسوسی میکند، یکپارچه چشم شده است (راغب اصفهانی، 1412، ص71/ مصطفوی، 1360، ج1، ص؟؟؟/ زمخشری، 1407، ج2، ص285).
مضمون آیۀ شریفه در جملۀ Pيُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَO که در تفسیر «أُذُنُ خَيْرٍ»آمده است: «باتوجهبه تفاوت حرف جرّی که بعد از کلمۀ «يُؤْمِنُ» در این دو قسمت وجود دارد، معنای جمله چنین میشودکه رسول اکرمo خدا را در وحيى که به وى نازل مىفرماید، بهتمامی تصديق مىنمايد؛ ولى مؤمنين را [که در اینجا مقصود جامعۀ مؤمنین است که منافقین را هم شامل میشود،] در آنچه که مىگويند، کاملاً تصديق نمىکند؛ بلکه بهنحوی تصدیق مىنمايد که [باتوجهبه معنای حرف جر «لام»] به نفع مؤمنين است، به اين معنا که کلام مخبر را حمل بر صحت نموده، به او نمىگويد تو در اين گفتارت دروغ مىگويى و يا غرض سوئى دارى و درعينحال، اثر صحت هم بر آن خبر بار نمیکند و همين باعث میشود که همواره تصديقش به نفع مؤمنين تمام شود.
بنابراین، چنین نیست که اگر در روایت از فرد خاصی نام برده شده که پیامبرo را سادهلوح نامیده است، بگوییم فقط همین شخص دارای این بینش بوده و آیه دربارۀ او نازل شده است.