خلاصة:
در این مقاله، دیدگاه برساختگرایانه تبارشناسی درباره شکلگیری معانی از منظر حکمت اسلامی بررسی و نقد شده است. بنابراین، ابتدا توصیفی از دیدگاه تبارشناسی درباره معانی ارائه شده و نقش قدرت و عملکردهای گفتمانی در برساخت معانی تحلیل شده است. در ادامه با بهرهگیری از مبانی رایج حکمت اسلامی، نقدها و اشکالات رویکرد برساختگرایانه تبارشناسی در دو بخش؛ نقدهای مبنایی و پیامدها و تبعات معرفتشناختی در علوم انسانی تبیین گردیده است. تقلیلگراییِ هستیشناختی، ذاتانکاری از معانی، تاریخیگریِ غایتانکار، تقدم اراده بر ادراک و نفی روابط ضروری در شکلگیری نظامهای معنایی از مهمترین نقدهای مبنایی بر این رویکرد هستند. سپس پیامدها و تبعات این دیدگاه در علوم انسانی را برشمردیم. مهمترین آنها عبارت بودند از: تحویلگرایی ناموجه و تسری ویژگی معانی برساخته به تمامی معانی، اجتماعگرایی نامعقول در شکلگیری معانی، نسبیگرایی و فقدان معیار و ملاک سنجش و ارزیابی، مرگ حقیقت و نفی تطابق معانی با واقعیت فینفسه اشیاء و قداستزدایی از علم. در پایان نیز دیدگاه حکمت اسلامی درباره معانی و انواع آن بیان شده است و امکان برساختهبودن معانی از منظر حکمت اسلامی در معانی اعتباری بررسی شده و تمایز این دیدگاه با قرائت برساختگرایانه تبارشناسی تبیین شده است.
In this article, the constructivist view of genealogy about the formation of meanings has been criticized from the perspective of Islamic wisdom. Therefore, a description of the genealogy view on meanings has first been presented and the role of the power and discourse functions has been analyzed in the construction of meanings. In the following, using the common principles of Islamic wisdom, the critiques and the defects of the constructivist approach to genealogy have been identified in two parts: the foundational critiques and the epistemological consequences in the humanities. Ontological reductionism, objectification of the meanings, unteleological historicism, the primacy of will to perception, and negation of the essential relationships in the formation of semantic systems are among the most important foundational critiques of this approach. We then outlined the consequences of this view in the humanities. The most important of these was the unjustified reductionism and generalizing the characteristics of constructed meanings to all meanings, unconscionable socialism in the formation of meanings, relativism and the lack of criteria for measurement and evaluation, the death of truth and the denial of the matching of meanings with the reality of the objects per se, and the desacralization of science. In the end, the viewpoint of Islamic philosophy on the meanings and their types is expressed, and the possibility of constructing meanings from the perspective of Islamic wisdom in terms of conventional meanings is examined and the distinction of this view with the constructivist reading of genealogy is explained.
ملخص الجهاز:
با توجه به آنچه گفته شد، این مطلب پذیرفته میشود که تفاوت میان معانی اعتباری در جوامع مختلف به دلیل تفاوت در نیازهای تاریخی و اجتماعی متفاوت جوامع میباشد، اما این دلیلی نمیشود که از منظر حکمت اسلامی تاریخ بهمثابه روح کلی حاکم بر انسان و جامعه انسانی تلقی شده و نقش خالقیت یا شبه آن در تکوین معانی بدان نسبت داده شود، بلکه در نهایت، نقشی اعدادی برای تاریخ در نظر گرفته میشود.
3. تمایز در جستجو برای خاستگاه معانی: تبارشناسی با قائلشدن به مرگ سوژۀ معنابخش و پذیرش اینکه هویت سوژه برساخته تاریخی است (البته با تلقی خاصی که از تاریخ دارد و برخلاف تلقی هگلی که تاریخ را در کلیت و غایت و پیوسته تصور میکرد، تاریخ را در گسست و بیغایتی تصور میکند) از اساس، جستجو برای خاستگاه معانی را امری بیهوده تلقی میکند، اما از دیدگاه حکمت اسلامی انسان موجودی ذاتمند فرض میشود که فاعلیت و خالقیت او ذیل فاعلیت الهی تصویر شده و مبتنی بر فطرت مشترک نوع انسانی (طباطبایی، 1382، ج ۷: ص ۱۷۲)، به اعتباری معانیای که به نوعی «ساختنی» تلقی میشوند (معانی اعتباری) دست میزند.
از منظر حکمت اسلامی، خاستگاه این دسته از معانی در انسان (که دارای فطرت و غریزه مشترک است) و نیازهای او قابل ردیابیاست، زیرا هر معنای اعتباری در پاسخ به یک نیاز شکل میگیرد (اعم از اینکه آن نیاز یک نیاز حقیقی باشد و یا یک نیاز کاذب).