خلاصة:
بررسی مولفهها و مقومات تجربه عرفانی و تبیین روش صحیح تحلیل تجارب عرفانی از منظر قرآن کریم در این مقاله مورد اهتمام است. در غرب چند درباره ماهیت و تحلیل ارکان تجارب عرفانی چند نظریه مهم ارائه شده است که در چند گروه قابل دسته¬بندی هستند: 1) نظریههایی که تجارب عرفانی را ناشی از احساس و از جنس عاطفه میدانند؛ به اینان احساسگرایان گفته میشود. رویکرد این گروه بر مبنای ذات¬گرایی استوار است.2) برخی دیگر تجربه عرفانی و تجربه حسی را متناظر هم دانسته و بهنوعی تجلی بنیاد بودن تجربههای عرفانی معتقدند؛ که در مکتب ذات-گرایی میاندیشند. 3) برخی هم بر ساخت¬یافته بودن تجربه عرفانی تاکید دارند که به ساخت¬گرایان معروفاند؛ اما به نظر میرسد در اسلام بهترین تبیین برای این مسئله با استناد به قرآن کریم، درگرو بازگشت به رویکرد متافیزیکی، در عین توجه به شواهد و قرائن انضمامی و ملموس مانند روش اندیشمندان غربی است. اگرچه معتقدیم برخورد غیر متافیزیکی غربیان در این خصوص، صحیح نیست چراکه از ارائه تحلیل زیربنایی موضوع، عاجز است؛ بنابراین با عنایت به نقاط ضعف و قوت هریک از دیدگاه¬ها می¬توان اثبات کرد قرآن کریم دیدگاهی نسبتا جامع¬تر و هماهنگ¬تر ارائه داده است.
ملخص الجهاز:
البته از دیدگاه نگارنده، بیان ناپذیری به معنای واقعی کلمه (استحاله بیان از طریق زبان) وجود ندارد و ازنظر معرفت شناس نیز اغلب، بیان ناپذیری در بدترین وضعیت، به معنی ضعف واژگانی عرفان و عارفان است و در بهترین حالت، همان عدم ظرفیت عالی زبان برای بیان تجارب عرفانی است که بهطورمعمول در موارد دیگری (غیر از بیان تجارب عرفانی) هم وجود دارد (مارتین، نقد و نظر، شماره 44-32) و البته در مورد تجربه عرفانی، این ضعف، دوچندان است.
بدین ترتیب روشن است که با استناد به محتوای این آیه، میتوان نوعی از علم بیواسطه و مستقیم فراحسی و وهبی را نسبت به عوالم غیبی و فرا مادی، برای حضرت ابراهیم (ع) در دنیا اثبات نمود که البته این علم، با توجه به تعاریفی که عرفا از معرفت عرفانی ارائه دادهاند، جز بر علوم شهودی و عرفانی قابل تطبیق نیست.
از طرفی برخلاف دیدگاه غربیان در اسلام بهترین تبیین برای این مسئله با استناد به قرآن کریم، همان تحلیل متافیزیکی است؛ و برخورد غیر متافیزیکی با موضوع مانند غربیان در این خصوص، صحیح نیست چراکه درنهایت قابلیت دستیابی به تحلیل درست و زیربنایی از ماهیت تجربه عرفانی عاجز است؛ بنابراین با عنایت به نقاط ضعف و قوت هریک از دیدگاهها میتوان اثبات کرد قرآن کریم دیدگاهی نسبتا جامعتر و هماهنگتر ارائه داده است.