خلاصة:
مقالۀ حاضر در پی بازنمایی ساخت موضوعی افعال«خواستن» و «توانستن» در زبان فارسی است. از آنجا که بر سر وجهی بودن این افعال به علت تصریفپذیر بودن آنها ، بین زبانشناسان اتفاق نظر وجود ندارد، ابتدا قصد داریم با استفاده از طبقهبندی معنایی و صوریِ افعال وجهی در مورد وجهی بودن این افعال تصمیم مناسبی اتخاذ کنیم. سپس به دنبال آن هستیم که با در نظر گرفتن رفتار نحوی-معنایی این افعال، در خصوص کنترلی یا ارتقایی بودن آنها به نتیجه برسیم و پس از آن فرضیات موجود در این زمینه را که تمایز نحوی این افعال را ناشی از ویژگی معرفتی و غیرمعرفتی یا مشارک درونی و برونی بودن آن-ها میدانند با دادههای زبان فارسی محک میزنیم.در نهایت به این نتیجه میرسیم که در زبان فارسی افعال وجهی +گزارهای چه معرفتی باشند چه غیر معرفتی و چه +درونی باشند و چه -درونی ارتقایی و افعال وجهی -گزارهای کنترلی هستند.
ملخص الجهاز:
در مقالۀ مورد نظر اين سه فرضيه رد شده و در نهايت نشان داده شده از آنجا که در زبان فارسي، افعال وجهي اصلي (شدن و بايستن ) گزاره اي هستند، در هر دو خوانش معرفتي و غيرمعرفتي (بنيادي و تکليفي) خود، ساختار ارتقايي را تشکيل ميدهند.
براي اطلاعات بيشتر از طبقه بندي معنايي وجهيت مراجعه شود به Huddleston ;٨ :١٩٩٨ ,Plungian &Van der Auwera & et-al, 2002: 17; Bybee & Fleischman, 1995: 6; Palmer, 1986: 54-55; Halliday, 1970: 349 ) بودن افعال «خواستن » و «توانستن » اشاره ميکنيم و سعي ميکنيم با ارائۀ دلايلي در مورد اين موضوع به نتيجه برسيم .
٢- مباني نظري در پاسخ به اين سؤال که آيا تفاوت معنايي فعل وجهي از تمايز ساختار نحوي آنها نشأت گرفته يا نه ، دو ديدگاه اصلي متقارن و نامتقارن در مورد کنترلي يا ارتقايي بودن افعال وجهي معرفتي و غيرمعرفتي مطرح ميشود.
حال آنکه همان طور که در بخش هاي بعدي نشان داده ميشود داده هاي زبان فارسي حاکي از آن است که افعال وجهي بنيادي اين قابليت را دارند که داراي خوانش گزاره اي باشند به اين معني که حوزه اي وسيع تر از گزارة بيان شده در جمله را داشته باشند.
نخست در خصوص عدم وجود ساخت ارتقايي در زبان فارسي قابل ذکر است علاوه بر زبان فارسي در زبان هاي ضميرانداز ثابت ديگر نيز حتي افعال اصلي ارتقايي فاقد تصريف يا به عبارتي داراي تصريف پيش فرض سوم شخص مفرد هستند و اين عدم تطابق نميتواند دال بر مبتداسازي فاعل بند درونه به بند بالاتر و شبه ارتقايي بودن اين ساخت ها باشد (براي اطلاعات بيشتر رجوع شود به درزي، ١٩٩٣ و ١٩٩٦).