خلاصة:
ضرورت بحث از توثیقات خاص در علم رجال برای به دست آوردن راویان راستین، حکایت از اهمیت وافر این علم در پژوهشهای رجالی دارد. اهمیت صورتبندی دوگانه توثیق یا تضعیف راویان در منابع رجالی پیشین از یکسو و درآمیختگی و ناکارآمدی مبانی و معیارهای رجالیان در پردهبرداری از شخصیت حدیثی یک راوی از سوی دیگر، باعث شد تا دانشمندان علم رجال در پی شمارش مبانی نظری و معیارهای کارآمد برای توثیقات خاص برآیند. نوشتار حاضر، مبانی و معیارهای آیت الله خویی و آیت الله سبحانی به عنوان دو نمونه از رجالیان برجسته عصر حاضر را در توثیقات خاص مورد تحلیل قرار داده و تبیین کرده که آیت الله خویی با پایهگذاری و یک دستهبندی معنابخش از معیارها، به مثابه پلی است بین دانشمندان متقدم و دورههای پسین شیعه تا اینان را به نوآوری در این علم تشویق نماید. ایجاد مبنایی نو با عنوان «تلاش مجتهد در جمع قرائن و شواهد برای احراز وثاقت راوی» از این قبیل نوآوری است که از سوی آیت الله سبحانی ارائه شده است. این تلاش علمی بر پویایی و روزآمدی معیارهای اندیشمندان پسین جهان تشیع در ردیابی راویان حدیثی دلالت میکند.
ملخص الجهاز:
در اين باره نيز ديدگاهها و معيارهاي آيت الله خويي و آيت الله سبحاني تفاوتي با هم ندارد و تنها در خصوص کفايت توثيق از سوی يک رجالي متقدم يا تعدد آن، مباحثي را مطرح شده که با دقت و امعان نظر در بيانات هر دو دانشمند به خوبي معلوم مي شود که حجيت قول تنها يک رجالي در تعديل و توثيق يک راوي کفايت ميکند؛ چرا که حجيت خبر ثقه در نظر هر دو محدود به احکام شرعي یا موضوعات فقاهتی نیست؛ بنابراین، دامنه آن ديگر موضوعات را چون حدیث نيز شامل ميشود (خویی، مقدمه معجم رجال الحديث، بیتا: 48؛ سبحانی، کليات في علم الرجال، 1432: 154).
آيت الله خويي همعصری و ـ با تسامح ـ نزديک بودن به عصر روات را مانند صاحب وسائل ضروري ميپندارد؛ لذا براي اين گونه توثيقات، نظرهای شيخ منتجب الدين و ابن شهرآشوب را صرفاً براي تأييد مطلب بیان میدارد و در ادامه مينويسد: اما در ديگر موارد، توثيقات افرادي مانند ابن طاوس، علامه حلي، ابن داود و متأخران آنها مانند مجلسي درباره اشخاصي که دور از روزگار راویان ميزيستهاند، اعتباري ندارد؛ زيرا مطمئناً توثيق آنها بر پايه حدس و برداشت شخصي استوار است (خویی، مقدمه معجم رجال الحديث، بیتا: 50).
آيت الله سبحاني در ادامه مينویسد: اگر حجيت قول رجالي متأخر بر مبناي خبرويت و رجوع به اهل فن باشد، ديگر لازم نيست مستند به حس باشد؛ چون با توجه به اينکه اين توثيقات، نظرهای اجتهادي علماي رجال است که از قرائن و شواهد اطمينانآور حاصل شده است، براي مجتهد ديگر نيز حجت است؛ زیرا اولاً ممکن نيست یک مستنبط در تمامي فنون و مقدمات اجتهاد ـ که برخي تا چهارده فن را برشمردهاند ـ متخصص باشد بلکه جايز است در بعضي از اين مقدمات به اهل فن رجوع کند.