ملخص الجهاز:
"اما اورسولا عشقش را نپذیرفت-این غم بزرگ ونسان را از مردم گریزان کردو از فرط اندوه خانهاش را به نقطه دورافتادهای برد.
او با قلبی شکسته لندن و روزهای غمانگیز خاکستریرنگش را ترک کرد و به نزد خانوادهاش بازگشت اما دیری نپائید که بهواسطه ناسازگاریهای محیط و طرزتفکر محدود مردم دوباره مجبور به ترک خانواده شد وبه روحانیت روی آورد.
اما این کار هم نتوانست آلام روحی او را تسکین بخشد-کلیسا را رها ساخت و مدت هشت سال آواره و سرگردان به دیارهای مختلف سفر کرد.
رفتهرفته دنیای ونسان رنگ دیگری به خود گرفت او در سال 1889 به عالم هنر قدم گذاشت و نقاشی را که از دیرباز بدان دلبستگی داشت پیشه ساخت و برای تهیه ابزار برادرش تئودور به او کمک مینمود.
ونسن فرانسه را ترک کرد و از انگلیس و بلژیک به هلند رفت و سرانجام در یکی از خیابانهای لاهه با زن بیپناهی مواجه شد و از روی ترحم به او پناه داد و چندی بعد با او ازدواج کردد."