ملخص الجهاز:
"محمد علی اسلامی ندوشن مجملش گفتم،نگفتم زان بیان ورنه هم افهام سوزد هم زبان «مولوی» بهشت یا زندان؟ (یادداشتهای سفر دانمارک) -4- بازگردیم به«کوی پیادهها»؛با آنکه دیوارهای این محله از دیوارهای دیگر کپنهاگ بلندتر نیست،(شاید کوتاهتر هم هست)این احساس برای من بود که هوای آن غلظت خاص برجواری برای تنفس داشت؛گفتی دیوارها از گوشت تن آدمی درست شده است؛ همه چیز از سنگینی و نرمی و انحنای تن حکایت میکرد؛بوئی در هوا بود که از تبخیر جسم بود،اگر بتوان تصور کرد که جسم تبخیر شود.
وقتی کلئو پاتره از آنتونیوس میپرسد که چقدر او را دوست دارد،و او جواب میدهد که به اندازه درنمیآید،و اگر بخواهند اندازهگیری کنند،باید«آسمان دیگر و زمین دیگری بیافرینند»2،این زبان درون است که حرف میزند؛وگرنه میدانیم که تن آنتونیوس با تن کلئو پاتره درست همان میکرد که گمنامترین فلاح کنار نیل میتوانست با همخوابهء خویش به کار بندد.
فیلم دارای پنج صحنه است و طی آن توجیه میشود که چگونه بازیگران به«انحراف»- های جنسی افتادهاند،بهتر بگوئیم،نتیجهگیری این است که بطور کلی انحراف وجود ندارد؛آنچه به آن نام انحراف دادهاند«سبک»است که هرکس برای خود در امر جنسی انتخاب میکند،و خلاصه آنکه در قلمرو شهوت،هر عملی«لذتبخش»بود،روا هم هست.
از یکی پرسیدند که او و شوهرش چه احساسی نسبت به شغل خود دارند،جواب داد که درنظر آنها شغلی است از شغلها؛منتها چون وقت کمتری میگیرد و پول بیشتری عاید میکند، آن را بر کارهای دیگر ترجیح میدهند.
و باز به همین سبب است که در میان همهء ایرانشناسانی که در کشورهای اسکاندیناوی پیدا شدهاند،اشتهار ایران در این منطقه بیش از هرکس مدیون اوست."