خلاصة:
مقالة حاضر با رویکرد سبک شناسی رایانشی- پیکرهای به بررسی توزیع فراوانی و درصدی انواع زمان در دیوان حافظ میپردازد و بر این فرضیّه استوار است که میتوان با استفاده از متغیّر زمان به برخی از مشخّصههای سبکی مانند کاربرد انواع زمان دستوری، نقش زمان در روایت و جبنههایی از صدای دستوری در دیوان حافظ دست یافت. مبانی نظری و کاربردی این نوشتار تلفیقی از دستور نظاممند هلیدی و دستور سنّتی است. پیکرة زبانی آن شامل 5561 فعل است که بر اساس روش نمونهگیری سیستماتیک انتخاب شده و 17 متغیّر زمان در آن تحلیل شده است. یافتههای این بررسی نشان میدهد که در دیوان حافظ بیش از 73% افعال به زمان حال اختصاص دارد که نشانگر گرایش حافظ به زمان حال است. عنصر نمود بسیار ناچیز است و زمان آینده از بسامد بسیار کمی برخوردار است که نشانگر نبود استمرار و نگاه به آینده است. یک پنجم افعال امر است که میتواند نشانهای بر آمریّت صدای دستوری حافظ باشد.
ملخص الجهاز:
از این رو بررسی و تحلیل یکی از بزرگترین آثار ادبی ایران از نظر برخی متغیرهای بالقوه که عناصر آن در دستور زبان فارسی موجود میباشد دارای اهمیت و ضرورت است؛ بخصوص عناصری مانند نمود یا استمرار و آمریت که با حدس و غور در اثر به سادگی قابل تشخیص نیستند.
گاهی ماضی استمراری که تداوم بیشتری را بیان کند معنی فعل معین «داشتم» را در خود نیز دارد، مثال: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 5- گذشتة ساده نقلی: این زمان را انوری و گیوی ماضی نقلی نامیدهاند.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 6- گذشتة استمراری نقلی : الف: برای بیان عملی که در گذشته انجام شده است و گوینده ناظر آن نبوده و آن را نقل قول میکند: کتابهای تاریخ در هر دوره به سادهترین روش نوشته میشده است.
تحلیل نقشی زمان در دیوان غزلیات حافظ نشان میدهد که وی از نظر زماننگری یا اشارهگری زمانی بیشترین توجه را به زمان حال داشته است که بیانگر واقع نگری و نزدیکی وی با واقعیت نیز می باشد؛ همچنین نشان دهندة توجه وی به زندگی در این جا و اکنون 1 است.
در دیوان حافظ در سطح بسیاری ناچیزی به آن توجه شده است و در عوض بیشتر ساختهای ساده به کار رفته است به طوریکه زمان حال و گذشته بیشترین بسامد را از کل داده های بررسی شده به خود اختصاص داده است.