خلاصة:
در میراث ادب عربی، سخنان و روایات بسیاری دربارة خراسان و مردم آن آمده است که از طریق آن میتوان به اهمّیّت تاریخی خراسان و نقش مردم آن دیار در تاریخ اسلام و همچنین صفاتی که به خراسان منسوب بوده است، پی برد. بنا به روایت تاریخ طبری، تاریخ اسلام در خراسان از زمان عمربن خطّاب، یعنی؛ در سال 18 و یا 22 ه آغاز شد.( ج 5: بی تا،268) خراسان از این پس رفته رفته نقش خود را در تاریخ و فرهنگ اسلامی ایفا کرد.
نوشتار حاضر سعی بر آن دارد تا تاثیر خراسان را در شعر شاعران قدیم عرب نشان دهد. به این منظور به دیوان شاعران سدههای نخستین اسلامی و همچنین تاریخنامههای قدیم همچون، تاریخ طبری و الکامل فیالتّاریخ ابن اثیر مراجعه کرده، از میان اشعار متعدّدی که در آن به خراسان اشاره شده بود، گزیدهای را استخراج کرده و به فارسی ترجمه نمودیم. موضوع برخی از اشعار، اشارات تاریخی و گاهی وصف خراسان و مدح و هجو امیران آن سامان است که بطور کلّی برای تاریخ خراسان مفید میباشد.
ملخص الجهاز:
به این منظور به دیوان شاعران سدههای نخستین اسلامی و همچنین تاریخنامههای قدیم همچون، تاریخ طبری و الکامل فیالتاریخ ابن اثیر مراجعه کرده، از میان اشعار متعددی که در آن به خراسان اشاره شده بود، گزیدهای را استخراج کرده و به فارسی ترجمه نمودیم.
ازجمله این قطعات ابیات مشهوری است که نصربن سیار به مروان بن محمد آخرین خلیفة اموی فرستاده است هرچند درآن بطور صریح ازخراسان نام نبرده ولی نقش خراسان را در روزهای پایانی حکومت بنیامیه بطور کامل وصف کرده است: (ابن الاثیر5،1965: 365 وابن قتیبه ، بی تا:115): {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} ازمیان خاکسترها جرقة آتشی میبینم نزدیک است شعلهای داشته باشد.
و ابیات دیگری که نصر پس از اینکه مروان او را رها میکند و پیش از قیام ابومسلم، به یزید ابن عمروبن هبیره فرستاده از او یاری میخواهد:) ابن الاثیر5، 1965: 366) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} یزید را خبر ده و بهترین سخنان، راستترین آنهاست و من به یقین دانستم که در دروغ خیری نیست؛ که خراسان سرزمینی است که در آن تخمهایی دیدم که اگر جوجه برآورند خبرهای شگفت خواهی شنید؛ جوجهها دو ساله هستند ولی بزرگ شدهاند و هنوز به پرواز در نیامدهاند، جامهای از پر و بال به تن کردهاند.
همین مسأله سبب شد تا آنها را تحت این عنوان وارد کنیم: بحتری هنگامی که بنوحمید ابن عبدالحمید نزد او آمده بودند، به ابوایوب احمد ابن محمد ابن شجاع گفت: (البحتری 2،بی تا: 189) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} عند: سیما بر تو خیر باد، کوشش من چه ارزشی دارد حال آنکه سیمای آخرین فرد از آل حمید نزد من است.