خلاصة:
بررسی شعر و ادب پربار فارسی، نشان می دهد که بزرگان عالم ادب و اندیشه، پیوسته با این پرسش روبه رو بودهاند که تا چه اندازه باید از آموزههای عقلی پیروی کرد؟ آیا هرآنچه را که خردورزی، به جا و شایسته میداند، میتوان درست و بدون ایراد پنداشت یا عقل، جز فریب، چیز دیگری نیست؟ اگر بیشتر اندیشمندان و بزرگان ادب و عرفان ایرانی، رعایت موازین خردگرایی را تنها راه رستگاری دانستهاند، در مقابل، بخش بزرگی از اندیشمندان، عقل «مصلحت اندیش و جزئینگر» را جز یک دام و عامل گمراهی، چیز دیگری ندانستهاند. در این مقاله تلاش شده است که دیدگاه تعدادی از متفکّران بزرگ ادب فارسی در مورد خردورزی با استناد به کلامالله مجید مورد بررسی قرار گیرد
ملخص الجهاز:
بررسی خردورزی در ادبیّات فارسی با تکیه بر متون دینی عزیز جوانپور هروی 1 چکیده بررسی شعر و ادب پربار فارسی، نشان می دهد که بزرگان عالم ادب و اندیشه، پیوسته با این پرسش روبه رو بودهاند که تا چه اندازه باید از آموزههای عقلی پیروی کرد؟ آیا هرآنچه را که خردورزی، به جا و شایسته میداند، میتوان درست و بدون ایراد پنداشت یا عقل، جز فریب، چیز دیگری نیست؟ اگر بیشتر اندیشمندان و بزرگان ادب و عرفان ایرانی، رعایت موازین خردگرایی را تنها راه رستگاری دانستهاند، در مقابل، بخش بزرگی از اندیشمندان، عقل «مصلحت اندیش و جزئینگر» را جز یک دام و عامل گمراهی، چیز دیگری ندانستهاند.
جالب توجّه است که در شعر فارسی، مخصوصاً در آثار شاعران عارف و صوفی، به معنای پایبند و مانع بودن عقل، مستقیماً و تلویحاً، بارها اشاره شده است: خواجوی کرمانی به عقیله بودن عقل چنین صحّه میگذارد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} شاعر معاصر نصرت رحمانی نیز، مستقیماً به معنی لغوی عقل اشاره میکند: «چنگی به موهای سپید افکند و با خود گفت: پس عقل هم بندی است بر زانوی اشتر آن چنان که گفت مولانا آن روز را تا شامگه با عقل در پیکار در شک میان جبر با اختیار انکار».
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} اشاره به این که عقل کلّ یا عقل اوّل مدّبر عالم کون و فساد است.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} اشاره به این که عقل کلّ یا عقل اوّل، آفریدة واجب الوجود و خلیفة او است.