خلاصة:
در ادب کلاسیک پارسی، زن حضوری غایب دارد و شاید بهترین راه برای دیدن چهرة او، پرده برداشتن از مفهوم صوفیانة عشق باشد. در شعر شاعران گذشتة ما، در هر مرحله ای که نامی از زن برده میشود، کلّی و یکسان است و ویژگیهای فردی ندارند. ازین رو چهرة زن هماره سمبلها و نمادهای گوناگون و متضادّی را در عرصة فرهنگ ادب پارسی به خود دیده است. در عرصة ادبیّات، کنش و واکنش گذشتگان جز در معدودی از داستانهای عاشقانه و رمانتیک، که در آنها وجود زن نمودار موجودی وفادار و مهرورز به معشوق خود عشق میورزد، جملگی نقابی را پیش روی زن بر افراشتهاند. برداشتهای جزیی(سمبلیک) از زن سبب خلق برداشتهای کلّی(تمثیلی) در دنیای ادبیّات گردیده که در آثار موجود قابل ملاحظه است. در این مقاله ضمن پرداختن به این دوگونه بینیها و تضادّها در شعر مولانا، به راهکارهای وی جهت تعدیل وضعیّت زن (توانمند سازی) اشاره شده است.
ملخص الجهاز:
در پاره ای از ابیات مولانا زن را به دید عرفی آن زمان که نگاه به زنان منفی بوده و زن نماد ضعف و کم خردی و اغوا گری به شمار میآمده است، مولانا به صورت سمبلیک از این موضوع جهت بیان مقاصد خود و تفهیم ديدگاههاي خود استفاده می کرده و اينها به هیچ عنوان دیدگاه حضرت خداوندگار در رابطه با زن نمی باشد.
حتّي عشقبازی زن و مرد در حریم خانواده و رابطة زناشویی در ذهن مولانا و تخیّل او، بر خلاف سنّت شاعران، شعرآفرین شده و چنان مقبول افتاده که آن را تکرار هم کرده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در جای دیگر با الهام از این قضیه میگوید: عشقبازی فقط به زن و شوهر اختصاص ندارد؛ تمام اجزای عالم مثل حادث و قدیم و ذات و عرض در حال عشقبازی با یک دیگر هستند، منتهی هر یک به نوعی مخصوص خود.
ک، مسعودی فر :1382 ،27) مولوی این تعبیر لطیف از حال و روز عاشقان را در مثنوی شریف خود اینگونه بیان میکند: (به تصویر صفحه رجوع شود) (به تصویر صفحه رجوع شود) نیكلسون مطلبی را از شرح ولی محمّد اكبرآبادی كه از شارحان مهمّ مثنوی است، نقل میكند كه باید دانست كه شهود حقّ سبحانه، مجرّد از مواد ممكن نیست و شهود او در مادّة انسانی كاملتر است از شهود او در غیرانسانی و در افراد انسان شهود او در زن كاملتر است از شهود او در مرد؛ زیرا كه شهود حقّ یا به صفت فاعلیّت است یا به صفت منفعلیّت یا به حسب هر دو كه هم فاعل باشد و هم منفعل.
امّا همان گونه که در ابتدای مقاله نیز بیان شد، زن از دید مولانا منفی است مگر این که مورد تهذیب و تعلیم- به ویژه توسّط مرد- قرار گیرد.