خلاصة:
با ورود موج بیداری اسلامی (بهار عربی) به یمن، مردم این کشور به ویژه حوثیها در مخالفت با حکمرانی علی عبدالله صالح قیام کردند که نتیجه آن به بحرانی چند ساله و هنوز لاینحل تبدیل شده است. به دلیل موقعیت راهبردی یمن، تحولات این کشور همواره مورد توجه کشورهای ذینفع و ذینفوذی چون عربستان و آمریکا بوده است که به همراه «شورای همکاری خلیج فارس» از طریق جایگزینی منصور هادی معاون عبدالله صالح سعی کردند این بحران را مدیریت کنند، اما ابعاد این بحران به تدریج پیچیدهتر شد و اکنون تحلیلگران تلاش میکنند تا برای این بحران راهحلی مناسب پیشنهاد کنند. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که تحولات یمن و رویکرد بازیگران داخلی و خارجی چه آیندهای را میتواند برای این کشور رقم بزند. یافتههای پژوهش در چارچوب آیندهپژوهی و به روش سناریونویسی (سناریوپردازی) حاکی از شکلگیری سناریوهای مطلوبی چون پایان منازعه و آغاز مذاکرات صلح و تداوم منازعه تا تسلیم حوثیها و سناریوهای محتملی چون پذیرش فدرالیسم و تجزیه یمن به دو کشور و سناریوی باورپذیر (ممکنی) چون قدرتمند شدن القاعده و داعش و ایجاد امارت اسلامی در یمن است.