خلاصة:
در اقدامی بحث برانگیز، لویی آلتوسر ادبیات را در زمره ابزاری می داند که به وسیله آن ایدئولوژی حاکم اشاعه پیدا می کند. با وجود این، آیا آثاری را که به وضوح ابزارهای حکومتی را تبیین می کنند، می توان در این دسته بندی جای داد؟ داستان کوتاه «گیله مرد» نوشته بزرگ علوی به افشای اعمال قدرت نظام حاکم در قبال شخصیتی می پردازد که قواعد نظم طبقاتی را زیر پا گذاشته است. حضور پررنگ ابزارهای سرکوبگر حکومتی، و تاحدی ابزارهای ایدئولوژیک، در طول داستان نشان دهنده وقوف نویسنده به کارکردهای این اسباب و وسایل در تبدیل افراد به سوژه مورد نظر سیستم است که احتمالا این تصویرگری حاکی از تمایل او به تشریح این کارکردها برای مخاطبان خود است. این ادعا از این جهت قابل طرح است که علوی در سیاست چپ گرا بوده و در بیان نابسامانی های اجتماعی، واقع گرایی از سبک های نوشتار اوست. در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا داستان «گیله مرد» علوی تولیدی فرهنگی است که پایه های ایدئولوژی حاکم را به لرزه درمی آورد یا اینکه درنهایت خود داستان به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل می شود و در خدمت نظام حاکم درمی آید. درحالی که پژوهش حاضر از طریق ارجاع به کتاب لنین و فلسفه و مقاله «سخنی درباب هنر» پاسخی آلتوسری به این سوال می دهد، از طریق دیدگاه «زیبایی شناسی دریافت» کاستی های رویکرد آلتوسری را نیز تبیین می کند.
In a controversial decision, Louis Althusser classifies literature as the apparatuses through which the dominant ideology is disseminated. Yet, is it possible to place the works that explicitly expose State Apparatuses in such classification? Bozorg Alavi’s “Gileh Mard” uncovers power exertion of the dominant system on a character who has ignored and challenged class coalition. The powerful presence of Repressive State Apparatus, and to some extent Ideological Apparatuses, indicate the writer’s awareness of the functions of apparatuses in changing individuals into the system’s desired subject, and this portrayal is probably an indication of his inclination to dissect such power functions for his readers. This claim is supported by the fact that Alavi was self-consciously leftist in politics and realism in depicting social disorders was one of his writing styles. The question that arises is whether Alavi’s “Gileh Mard” is a literary product that shakes the pillars of ideology, or the short story itself becomes finally an Ideological State Apparatus, serving the dominant system? While the present research provides an Althusserian answer to this question through referring to Lenin and Philosophy and “A Letter on Art”, it explores the shortcomings of the Althusserian approach through the “aesthetic of reception”.
ملخص الجهاز:
با وجود این، آیا آثاری را که بهوضوح ابزارهای حکومتی را تبیین میکنند، میتوان در این دستهبندی جای داد؟ داستان کوتاه «گیلهمرد» نوشتة بزرگ علوی به افشای اعمال قدرت نظام حاکم در قبال شخصیتی میپردازد که قواعد نظم طبقاتی را زیر پا گذاشته است.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا داستان «گیلهمرد» علوی تولیدی فرهنگی است که پایههای ایدئولوژی حاکم را به لرزه درمیآورد یا اینکه درنهایت خود داستان به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل میشود و در خدمت نظام حاکم درمیآید.
اینکه گرایشهای فکری و سیاسی علوی تا حد زیادی همگام با آرای آلتوسر است و «گیلهمرد» او یکی از بهترین ظهورها و بروزهای دغدغههای اجتماعی و طبقاتی اوست، در چه شرایطی میتواند به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل شود؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا لازم است خوانشی آلتوسری از داستان صورت گیرد تا میزان مطابقت اثر با رویکردی که آن را ابزاری ایدئولوژیک مینامد، سنجیده شود.
مقالة صلاحی، رنجبر و نبیزاده با عنوان «بررسی داستان گیلهمرد با تکیه بر عوامل نمایشی شدن داستان» (1395) که در مجلة نثرپژوهی ادب فارسی انتشار یافته، از رویکرد روایتشناسی بهره میگیرد و «درصدد نشان دادن این مسئله است که چگونه بزرگ علوی با شرح مبسوط داستان و پرداختن به جزئیات، ارائۀ توصیفات جاندار از طبیعت، بهکار بردن وجوه استمراری در توصیفات و کمرنگ کردن حضور راوی در داستان، موفق به خلق داستانی نمایشی شده است» (1395: 183).
"Barresi-ye Tatbiqi-ye Romāntisism-e Ejtemāi dar Dāstān-e Kutāh-e Gileh Mard Asar-e Bozorg-e Alavi va Alnahr Zakariya Tāmer".